ابزار وبلاگ

قرآن و اهل بیت - شهرستان بجنورد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://mehrangoli64.ParsiBlog.com
 
لینک های مفید
Online User

افکارنیوز- بعضی از ادلّه عقلیّه این است که نبوّت و رسالت به پیغمبر خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم ختم شد، ولی قرآنی که بر آن حضرت نازل شده- برای همیشه- برنامه تعلیم و تربیت انسان است، و نیازمند به معلّم و مربّی می باشد، و قوانین آن برای تضمین حقوق انسان مدنی بالطبع است و محتاج به مفسّر و مجری است.

زیرا غرض از بعثت محقّق نمی شود مگر به وجود معلّمی عالم به آنچه در قرآن است، و متخلّق به اعلی مرتبه فضایل اخلاقی- که مقصود از «اِنَّما بُعِثتُ لِأُتَمِمَّ مَکارِمَ الأَخلاقِ»1(و جز این نیست که مبعوث شدم برای این که تمام کن مکارم اخلاق را) است- و منزّه از هر خطا و هوایی، تا غرض خداوند که کمال علمی و عملی انسان است حاصل شود، «إِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ العَمَلُ الصّالِحُ یَرفَعُهُ»2؛ به سوی او بالا می رود سخنان پاک، و عمل صالح را او بالا می برد.

قرآن کتابی است که به منظور اخراج تمام افراد بشر از ظلمات فکری و اخلاقی و عملی به عالم نور نازل شده است

«کِتابُ أَنزَلناهُ إِلَیکَ لِتُخرِجَ النّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»3؛ کتابی است که نازل کردیم آن را به سوی تو تا بیرون بیاوری مردم را از ظلمات به سوی نور؛

و حصول چنین منظوری ممکن نیست مگر به وسیله وجود انسانی که خود از تمام ظلمات رسته، و افکار و اخلاق و اعمال او سراسر نور باشد، و این همان امام معصوم است.

و اگر چنین انسانی نباشد معلّم کتاب و حکمت و قیام به قسط در امّت چگونه میسّر می شود؟ و قرآنی که برای رفع اختلاف آمده، از ناحیه افکار خطاکار و نفوسِ اسیر هواها و هوسها، خود وسیله و ابزار اختلاف می گردد.

آیا خداوندی که در خلقت انسان، برای مراعات احسن تقویم، از نقش ابرو برای صورت فرو گذار نکرده، ممکن است کتابی به منظور مذکور بفرستد و غرض از ارسال رُسُل و انزال کتب را که تصویر سیرت انسان در احسن تقویم است باطل کند؟!

با توجه به آنچه گذشت روشن می شود نکته کلام رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم – که در کتب عامّه روایت شده «مَن ماتَ بِغَیرِ إِمامٍ ماتَ میتَةً جاهِلِیَّةً»4 (کسی که بمیرد بدون امام زمان خود، به مرگ جاهلیت مرده است) و آنچه در کتب خاصّه به مضامین متعدد از ائمّه معصومین علیه السّلام وارد شده، مثل کتاب حضرت علی بن موسی الرضا علیه السّلام به مأمون در شرایع دین «وَ أَنَّ الأَرضَ لا تَخلُوا مِن حُجَّةِ اللهِ تَعالی عَلی خَلقِهِ فِی کُلِّ عَصرٍ وَ أَوانٍ، وَ أنَّهُمُ العُروَةُ الوُثقی» الی ان قال: «وَ مَن ماتَ وَ لَم یَعرِفهُم ماتَ میتةً جاهِلِیَّةً».5(به تحقیق زمین خالی نمی ماند از حجّت خداوند تعالی بر خلق او در هر عصری و زمانی و آنها رشته محکم- تا آنجا که فرمود: و هرکس بمیرد و نشناسد آنان را به مرگ جاهلیت مرده است.)

اکنون که تأثیر وجود چنین شخصیتی در اکمال دین و اتمامِ نعمتِ هدایت روشن شد، اگر خدا دین خود را به نبود او ناقص بگذارد، یا در اثر عدم امکان وجود اوست، یا در اثر عدم قدرت و یا عدم حکمت خداست، و با وضوح بطلان هر سه، ضرورت وجود او ثابت می شود.

منبع:
1. مجمع البیان، ج10، ص333؛ بحارالانوار، ج16، ص210.
2. سوره فاطر، آیه 10.
3. سوره ابراهیم، آیه 1.
4. المعجم الکبیر، ج19، ص388.
5. عیون الاخبار الرضا علیه السّلام، ج2، ص122.
6. به یاد آخرین خلیفه و حجّت پروردگار، ص8-11.

ملت ایران


[ دوشنبه 91/10/25 ] [ 8:18 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

 

http://nojavan.moudeomam.com/wp-content/uploads/Babak61.jpg

««مامون که پس از دعوت از امام رضا (ع) به خراسان برای جلوگیری از قیام های علیه خود، این امام را در سال 198 ق. مسموم و به شهادت رساند، بی شک این شقاوت و قساوت را از پدر (هارون الرشید) و مادر خود به ارث برده بود و ریشه ای این خباثت را باید از زمان انعقاد نطفه ی وی جست و جو کرد که ماجرایی خواندنی دارد.

بنا به نقل از حیوه الحیوان دمیری؛ مامون پس از کشتن امین (برادر خود) با زبیده خاتون مادر وی ملاقات کرد و عذرهای فراوان خواست ولی هر چه عذرخواهی می نمود جوابی نمی شنید. در این بین متوجه شد که مادر زیرزبانی سخنانی می گوید ولی معنای آن را متوجه نمی شود. مأمون گفت: مادر مرا نفرین می کنی؟ گفت: نه. ولی مامون همچنان اسرار ورزید تا بداند مادرش چه می گوید!؟ تا این که زبیده چنین گفت: من به یاد می آورم مطلبی را که تمام مقدرات تور کشتن پسرم (حتی به قتل رساندن امام رضا (ع) توسط وی در آینده) از همان ماجرا رقم می خورد! و آن ماجرا این است:

شرط هایی کذایی!

روزی با پدرت شطرنج بازی می کردیم، به شرط آن که هر کس برد، آنچه از فرد بازنده خواست عملی کند. در این بین پدرت بر من پیروز گردید و شرط عجیب خود را برای گذاشت: وی (هارون الرشید) گفت: باید دور قصر را برهنه و عریان بگردی! و من هر چه عذر خواستم قبول نکرد و بالاخره خواسته ی او را عملی کردم.


پس از آن دوباره شروع به بازی کردیم و این دفعه من بر او غالب آمدم و به وی گفتم: باید در آشپزخانه قصر با قبیح ترین و زشت ترین کنیزان عمل زناشویی را انجام بدهی! و پدرت هر چه من را التماس نمود و حتی گفت که خراج یک سال مصر را به من می دهد، ولی من قبول نکردم و دست او را گرفتم و بردم میان آشپزخانه، و خوب گشتم و کنیزی بدشکل تر از مادر تو «راجل» پیدا نکردم و گفتم باید با این کنیز، آن عمل را انجام بدهی! او اجباراً این عمل را انجام داد و نطفه ی تو منعقد شد، حالا در ذهنم این ماجرا به یاد آمد و داشتم بر زیر لب به خود می گفتم: «لَعَن الله اللجاج»، خدا لعنت کند مرا که به فشار و اصرار سبب قتل پسر خودم شدم!


همانطور که ذکر شد بی شک نطفه ای که به این شکل، آن هم تنها بر سر قمار منعقد گردد حاصی از این بهتر (برادرکشی و امام کشی) نخواهد داشت.


مرگی عجیب!

مامون پس از دوران حکومت خود و انجام بی رحمانه ترین امور از جمله کشتار اعضای خاندان نبوی ؛ سرکوب قیام عای علوی و... سرانجام روزگار حکومت و زندگی اش در سال 218 ق به سر آمد و اجل او فرا رسید. ولی مرگ او نیز مانند تولدش منحصر به فرد بود!


مامون که پس از فتوحات روم راهی پایتخت خود بود، در مسیر بازگشت از چشمه ای بنام «بذیذون» که معروف به «عشیره» بود گذر نمود و به دلیل آب و هوای مناسب و منظره ی دلگشا و سبز و خرمی که داشت، مامون دستور داد در آنجا سپاه توقف کند تا از هوای این منطقه مدتی استفاده نمود و سپس راهی دیار خود گردند.


محمدباقر مدرس بستان آباد می نویسد: برای مامون روی چشمه جایگاه بسیار زیبایی از چوب آماده کردند و وی در آنجا می ایستاد و صافی آب را تماشا می نمود. در این هنگام که مامون غرق در تماشای آب بود، یک ماهی بسیار زیبا به اندازه ی نصف طول دست و نقره ای رنگ آشکار شد.


مامون گفت هر کس این ماهی را بگیرد یک شمشیر جایزه دارد. یکی از سربازان خود را به آب انداخت و ماهی را گرفت و بیرون آورد و همین که به تخت و جایگاه مامون رسید، ماهی خود را به شدت تکان داد و از دست او خارج شد و در آب افتاد. بر اثر افتادن ماهی در آب، مقداری از آب بر صورت و گلوگاه مامون رسید و در همان لحظه ناگهان لرزش بی سابقه ای تمام وجود او را فرا گرفت!


سرباز برای مرتبه دوم به آب پرید و ماهی را گرفت و مامون این بار دستور داد آن را کباب کنند. ولی لرز به طوری شدت یافت که هر چه لباس زمستانی و لحاف بر روی او می انداختند آرام نمی شد و پیوسته فریاد می زد: «البرد البرد» سرما سرما. در این بین ماهی را که بریان شده بود برایش آوردند ولی وی به حدی در ناراحتی و فشار بود که نتوانست حتی لقمه ای از آن را بخورد.


معتصم که برادر مأمون بود و پس از وی به حکومت رسید فوراً دستور داد تا برای وی پزشکان سلطنتی را حاضر کنند و وی را معالجه کنند. پس از معاینه مامون پزشکان گفتند: ما از معالجه ی وی عاجزیم! این حالت لرز و ضربان نبض بی شک نشانگر مرگ وی است و تا حالا در طب، مانند این بیماری رخ نداده است.


مامون که حالش بسیار وخیم شده بود و لحظه ای لرز و لحظه ای چنان تب می نمود که از بدنش مانند چشمه های جوشان عرق خارج می شد، دستور داد تا وی را به جای بلندی ببرند تا یک مرتبه دیگر سپاه و سربازان خود را ببیند.

در سفینه البحار، جلد 1، این گونه نقل است: شب بود، مامون را به جای بلندی بردند، همین که چشمش به سپاه بی کران در خلال شعاع آتش هایی که کنار خیمه ها افروخته بود افتاد و به رفت و آمد سربازان نگاهی کرد که همه با خود مشغول و از مامون بی خبرند یک مرتبه رو به آسمان کرده، گفت: «یا من لایزال ملکه ارحم من یزال ملکه» ای آن که پادشاهی او زوال پذیر نیست، رحم کن بر کسی که پادشاهیش به پایان رسیده.


سپس او را به جایگاه خودش بردند و معتصم (برادرش- خلیفه بعدی) کسی را گماشت تا شهادتین را به وی تلقین کنند. سپس آن مرد با صدای بلند کلمات شهادتین را می گفت و در این بین «ابن ماسویه» پزشک مخصوص مامون گفت: فریاد نکش. الان مامون با وضع موجودی که دارد فرق بین پروردگار و «مانی» نقاش را نمی شناسد و در همین بین مامون چشم هایش باز شد، چنان بزرگ و قرمز شده بود که هر بیننده ای را دچار وحشت می کرد و در همین حال می خواست «ابن ماسویه» را با دست خود فشار دهد ولی قدرت نیافت و چشم از دنیا بست.

این ماجرا در روز پنجشنبه هیجدهم رجب سال 218 ق. رخ داد و سپس جنازه ی او را به طرسوس حمل کردند و به خاک سپردند.


مجازات عمل

مامون هنگام خوراندند انار یا انگور زهرآلود به امام رضا (ع) خدا را به یاد نیاورد و با کمال بی شرمی بنا به گفته ابی صلت هروی، بر بالین امام (ع) حاضر گردید و با تزویر گریه می کرد، در حالی که امام مانند فردی مار گزیده و ماهی به خشکی افتاده به خود می پیچید...

در این هنگام مامون هیچ گاه فکر نمی کرد چه سرنوشتی برای وی رغم خواهد خورد به نحوی که سفینه البحار اظهار می کند شاید ظهور ماهی و آب در قبر امام هشتم برای تنبیه و آگاهی آن ملعون بوده است به نحوی که خداوند انتقام حجه خود را بوسیله ماهی خواهد گرفت و البته مدرس بستان آباد نیز می گوید: ممکن است این ادعا هم صحیح باشد که مرگ مامون به وسیله ی ماهی و لرز شدید به علت این بوده که امام رضا (ع) در اثر زهر، هنگام شهادت مانند ماهی به خاک افتاده می لرزیده اند و شاید این گونه به شهادت رساندن این امام مظلوم باید برای مامون که خود نظاره گرد بود پیش می آمده تا به عمق بی رحمی خود پی ببرد


[ دوشنبه 91/10/25 ] [ 7:51 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

 

 ¤ ید بیضا
حسین بن منصور از برادر خود نقل کرد که گفت: خدمت حضرت رضا(علیه السلام) رسیدم در یک صندوق خانه در شب، دست خود را بلند کرد گویی در اتاق ده چراغ روشن است در این موقع مردی اجازه ورود خواست، دست را پایین آورد و اجازه داد وارد شود.


¤ احیای اموات
محمدبن جریر طبری از مفیدین جنید شامی نقل می کند که گفت، خدمت حضرت رضا(
علیه السلام) رسیده عرض کردم مردم خیلی از کارهای شگفت انگیز شما صحبت می کنند، اگر یکی از آنها را به من هم نشان بدهی آن را تعریف می کنم. فرمود چه می خواهی؟عرض کرد پدر و مادرم را برایم زنده کنی. فرمود: برو به خانه ات هر دو را زنده کرده ام. گفت به خدا قسم وارد خانه شدم هر دو در خانه نشسته بودند و مدت ده روز با من بودند، باز خداوند جان آن دو را گرفت.


¤ شفای برص
در تحفه الرضویه آمده است نویسد: هنگامی که حضرت رضا(
علیه السلام) از مدینه به طرف خراسان حرکت کرد، به شهر بغداد وارد شد. در آنجا مردی حمامی، از شیعیان با اخلاص آن جناب بود و مکرر در مدینه به زیارت حضرت مشرف می شد. چون از توجه آن جناب به بغداد باخبر شد بی اندازه شاد گشت و تا سه فرسخی به استقبال ایشان شتافت و حضرت(علیه السلام) را به خانه خود نزول اجلال داد. چند روزی حضرت در بغداد ماندگار شد.


روزی به حمامی فرمود: حمام را آماده کن، امشب به حمام خواهم رفت. در نزدیکی حمام مردی بود که برص تمام اعضای او را گرفته بود و بوی تعفن از بدن او استشمام می شد، به همین علت کمتر از خانه خود بیرون می آمد و چون شنیده بود حضرت ممکن است امشب به حمام بروند از موقعیت استفاده کرد، نزد دلاکی آمد و پنجاه درهم به او داد و از او خواست بگذارد در گوشه ای مخفی شود شاید از برکت قدوم شریف حضرت بدبختی و بیچارگی از او رفع شود.علی بن موسی الرضا(علیه السلام) به حمام آمد و در گوشه ای که برای حضرتش آماده بود، قرار گرفت.


در این حال مرد مبرص از مخفی گاه خود خارج شد و در برابر آن حضرت(
علیه السلام) ایستاد و عرضه داشت: فرزند امیرالمومنین شما منبع معجزات و کراماتید، استدعا دارم نظری به حال من بفرمایی. حمامی از دیدن او که مایه نفرت خلق است بسیار شرمسار شد و خواست او را بیرون کند حضرت او را منع کرده از جا برخاست. ظرفی پر از آب کرده، سوره فاتحه بر آن خواند و آب را بر سر او ریخت، بلافاصله به امر حضرت آن مرض از او دفع شد و بدن او سرخ و سفید گشت که گویا به کلی بیماری نداشت.


حضرت(
علیه السلام) به حمامی دستور داد او را بیرون ببر و از لباس های من به او بپوشان و او را نگهدار تا از حمام خارج شویم. چون حضرت از حمام خارج شد، آن مرد به دست و پایش افتاد.
با آگاهی از این موضوع بیش از پانصد نفر از نزدیکان او، پیرو و محب ایشان شیعه شدند.

 


[ سه شنبه 91/10/19 ] [ 10:38 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

کوچکترین قرآن جهان به اندازه 7 میلیمتر و قطر 3 میکرون معادل یک سوم قطر گلبول قرمز خون توسط دکتر روح الله شریفی در 633 صفحه با تکنولوژی بمباران لیزری بر روی یک لایه سیلیکون نگاشته شده است.

خبرگزاری مهر: کوچکترین قرآن جهان به اندازه 7 میلیمتر و قطر 3 میکرون معادل یک سوم قطر گلبول قرمز خون توسط دکتر روح الله شریفی در 633 صفحه با تکنولوژی بمباران لیزری بر روی یک لایه سیلیکون نگاشته شده است. آیات این قرآن با میکروسکوپ قابل مشاهده و قرائت است.












[ سه شنبه 91/10/19 ] [ 9:3 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]



السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع)
کن طلب جان جوادت ای رضا

تا بیفتم روی خاکت ای رضا

ایـــنــجـــا بـــهـــــشـــــت ســـــیـــــنـــــه زنـــــــــــــان اســــــــــــت


[ شنبه 91/10/16 ] [ 11:46 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
 
 
 





تلفیق سپیدی برف با خشت‌های طلای گنبد امام رئوف، جلوه‌های بدیعی خلق می‌کند که چشم و دل هر بیننده‌ای را می‌رباید.!


در اوایل قرن ششم بود که وزیر سلطان سنجر سلجوقی، ضمن تعمیر روضه منوره، گنبدی بر فراز قبه اولیه احداث کرد. این همان گنبدی است که بالغ بر 900 سال از بنای آن می‌گذرد.

گنبد بارگاه نورانی علی‌بن موسی‌الرضا(علیه السلام) از نظر ساختمان و ارتفاع در نهایت زیبایی و هنرمندی طراحی شده و دارای دو پوشش است: پوشش اول؛ سقف حرم به حساب می‌آید که از زیر قابل مشاهده و دارای مقرنس آینه است و به آن «قُبّه» گفته می‌شود. پوشش دوم؛ خود گنبد طلاست و در حد فاصل این دو پوشش 13 متر فضای خالی وجود دارد.


ارتفاع گنبد طلا از کف روضه منوره 31 متر،
محیط دور گنبد حدود 42 متر و ارتفاع آن از اول طلاکاری تا نوک گنبد اندکی بیشتر از 16 متر است.

نمای گنبد در ابتدا، آجر زرد رنگ و سپس کاشی نفیس سنجری بود که در زمان شاه طهماسب صفوی طلاکاری شد.
پس از آن و در زمان شاه عباس (حدود سال‌های 1010 تا 1016 هجری) گنبد تذهیب‌کاری شد. البته این گنبد منور در سال‌ 1086 هجری (به دلیل آسیب‌دیدگی در زلزله) و در سال 1291 شمسی (پس از جسارت روس‌ها و به توپ بستن حرم مطهر) مرمت شده است.


پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1358 خشت‌های طلای قدیمی گنبد که به علت کمی ضخامت و ساییدگی، بد نما شده بود، برچیده شد و با خشت‌هایی با ضخامت چهار برابر قبل به روش «الکترولیز» طلاکاری شد.
شست‌وشوی این گنبد معمولا سالی سه مرتبه توسط خادمان حرم از جمله "عمواسدالله" انجام می‌شود.
تصاویر زیر مربوط به برف امروز (چهارشنبه ششم دی) مشهد مقدس است که توسط مسعود نوذری عکاسی شده است:
 







 

[ یکشنبه 91/10/10 ] [ 12:21 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

تصاویری منسوب به قبور پیامبران ( علیهم السلام ) و شخصیت های صدر اسلام، از جمله: حضرت آدم ، حوا ، ابراهیم ، یوشع ، هابیل ، لوط ، دادد ، موسی ، هارون ، شعیب ، صالح ، زکریا ، یحیی ، آمنه ، حلیمه ، ابوطالب ،خدیجه و بلال . ...

 

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

 
 

حضرت ابراهیم خلیل الله

 

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

 

حضرت یوشع (ع) اولین پیغمبر بعد از حضرت آدم در اردن
 

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

هابیل در سوریه

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

حضرت لوط در عراق
 

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

حضرت داوود (ع) در فلسطین اشغالی

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

حضرت موسی (ع) در فلسطین اشغالی
 

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

 
حضرت شعیب (ع)

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

حضرت زکریا (ع)

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

حضرت یحیی(ع)

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

آمنه اطراف مکه
 

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

حلیمه در مدینه
 

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

بلال حبشی در دمشق

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

قبر حضرت خدیجه در مکه

 

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

 

قبر ابوطالب عموی حضرت محمد (ص) در مکه

 

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

 

حضرت صالح(ع)

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

 حوا در جده

 

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

حضرت هارون

 

!عکس عصای حضرت موسی که به مار تبدیل می‌شد

عصای حضرت موسى علیه‌السلام

 

عمامه حضرت یوسف علیه‌السلام

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام  

مقبره  نوح پیامبر  علیه‌السلام

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام  

قبر پیامبر عمران علیه‌السلام

 گزارش تصویری از قبر پیامبران و شخصیت های صدر اسلام

 

 

 


[ یکشنبه 91/10/10 ] [ 9:45 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

وهابیون


[ یکشنبه 91/10/10 ] [ 9:41 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

این روزها داشتن یک دوست خوب و آدم مطمئنی که حرف دلت را بشنود، نعمت بزرگی است و باید قدر آن را دانست. آیا تاکنون فکر کرده‌ایم که در اوج لحظه‌های تنهایی، چه کسی می‌تواند آرامش‌بخش زندگی باشد؟

به گزارش فارس، دیروز خیلی کلافه بودم. دلم می‌خواست با یک نفر حرف بزنم. داشتم توی گوشی‌ همراهم شماره آدم‌ها رو نگاه می‌کردم که چشم به اسم یکی از دوستان افتاد. پیامکی زدم و گفتم دلم گرفته، پاسخ داد:

«این که غصه نداره! به این شماره زنگ بزن، فقط نپرس کیه که نمی‌گم. اگر زنگ بزنی خیلی خوشحال می‌شه، سلام من رو هم برسون».

اولش دو دل بودم اما دل را زدم به دریا و شماره‌ای که نوشته شده بود را گرفتم. صدایی آن سوی خط گفت: «زائر گرامی! پس از عرض سلام به محضر مبارک امام رضا علیه‌السلام، به روضه منوّره مرتبط خواهید شد، اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی(ع).»

ارتباط با حرم مطهر امام رضا(ع) شماره تلفن: 05112003334

احساس می‌کرم دستانم به پنجره فولاد رضا علیه‌السلام گره خورده است و حضرت از پشت شبکه‌های پنجره فولاد، دستان مرا به گرمی می‌فشارد.

دیگر بهتر از این نمی‌شد، ذوق‌زده شده بودم! تجربه این لحظه ناب، شگفتی خاصی برایم داشت و شاید آرزوی هر عاشقی باشد که بخواهد عاشقانه و عارفانه با مولای خویش سخن بگوید. انگار امام رئوف داشت حال مرا می‌پرسید...

این صدای من نبود که می‌آمد، صدای دلم بود که داشت با پنجره فولاد ثامن الحجج علیه‌السلام درد دل می‌کرد.

یا ضامن آهو! دعا کن برایمان که دل در گرو مهر تو بسته‌ایم.

پول نیوز


[ چهارشنبه 91/10/6 ] [ 10:34 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

بسیاری از روایات و احادیث دلالت دارند که حضرت خضر (ع) رابطه بسیار خوبی با اهل بیت پیامبر (ص) داشته بلکه طبق فرمایش امام رضا (ع) هر روز نزد معصومین (ع) می رفته و عرض سلام می کرده است.

حضرت فرمود: و انه لیاتینا فیسلم فنسمع صوته و لا نری شخصه

آری همو بود که پس از رحلت پیامبر خدا به در خانه اهل بیت آمده و به آنان تسلیت مصیبت رسول خدا را گفت و همو بود که پس از شهادت مولی الموحدین امیرالمؤمنین با شتاب در حالی که لااله الاالله می گفت خود را به در خانه علی رسانده و می گفت: خدای تو را رحمت کند ای اباالحسن تو اولین فردی بودی که به اسلام گرویدی، و از نظر ایمان خالص ترین آنها، و از همه یقینت به خدا شدیدتر و بیشتر از همه از خدا ترس داشتی ... علی تو همانند کوهی بودی که هرگز بادها و طوفانها او را از جای تکان ندهد.

ابن عباس گوید: همگان سکوت کردند تا سخنانش تمام شد سپس خود گریه کرد و یاران رسول خدا را به گریه انداخت. سپس به دنبالش گشتند ولی او را نیافتند.

و همو بود که پس از شهادت امام حسن (ع) در گوشه ای از مسجدالحرام در مصیبت آن حضرت اشعاری سوزناک می خواند.

ابن عباس گوید: روزی که امام حسین (ع) به شهادت رسید صدایی از گوشه خانه به گوشمان رسید که می گفت:اصبروا آل الرسول قتل الفرخ النحول نزل الروح الامین ببکاء و عویل

صبر کنید ای آل رسول الله! فرزندی که خدا به پیامبر هدیه کرد، کشته شد.


ادامه مطلب...

[ یکشنبه 91/10/3 ] [ 11:44 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

<

شهدا شرمنده ایم شهرستان بجنورد

کانون منجی

هئیت حسین جان

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 57
بازدید دیروز: 32
کل بازدیدها: 3107270
Flag Counter