ابزار وبلاگ

سیاسیون شهرستان بجنورد - شهرستان بجنورد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://mehrangoli64.ParsiBlog.com
 
لینک های مفید
Online User

محمد خاتمی


[ پنج شنبه 92/4/20 ] [ 5:44 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

مشرق: نشانهای دولتی جمهوری اسلامی ایران نشانهای دولتی ‌کشوری هستند که طبق مقررات آیین‌نامه اعطای نشانهای دولتی به افراد شایسته، اعم از اتباع ایران یا اتباع خارجی، اعطا می‌شود. ‌نشان «انقلاب اسلامی» به عنوان عالیترین نشان جمهوری اسلامی ایران مخصوص رییس جمهور وقت است. سایر نشانها را رییس جمهور به پیشنهاد وزرای ذیربط و تصویب هیأت وزیران، اعطا می‌نماید.

این نشان‌ها به ترتیب تقدم عبارتند از:

‌الف) نشانهای عالی که به ترتیب ارجحیت به شرح زیر می‌باشند:

انقلاب اسلامی

استقلال

آزادی

جمهوری اسلامی

 

ب) نشانهای تخصصی که عبارتند از:

دانش

پژوهش

لیاقت و مدیریت

عدالت

ج) نشانهای عمومی، که عبارتند از:

سازندگی

خدمت

کار و تولید

شجاعت

ایثار

تعلیم و تربیت

فرهنگ و هنر

ادب پارسی

این نشانها در هر سال به ترتیب درجه، به شمار مشخصی از افراد و به پیشنهاد هر یک از وزرا در کمیسیون‌های موضوع مواد 22 تا25 این آیین نامه که با مسئولیت دفتر اعطای نشان‌های دولتی تشکیل می‌شود، مورد بررسی قرار می‌گیرد. گزارش کمیسیونها پس از تأیید کمیسیون فرهنگی به هیأت دولت تقدیم و نشانها پس از تصویب هیأت ویران اعطا می‌شود.

مطابق ماده 22 آئین نامه اهدای نشان ها، هر نشان با توجه به درجه، معادل ملی به این ترتیب خواهد داشت:

 

1.نشان عالی استقلال: 200 سکه بهار آزادی

 

2.نشان عالی آزادی: 200 سکه بهار آزادی

 

3.نشانهای تخصصی و عمومی درجه یک : 100 سکه بهار آزادی

 

4.نشانهای تخصصی و عمومی درجه دو : 75 سکه بهار آزادی

5.نشانهای تخصصی و عمومی درجه سه : 50 سکه بهار آزادی

 

جالب این جاست که مطابق پی نوشت های آئین نامه اهدای نشان، معادل سکه ای نشان ها تا به حال 2 بار تغییر کرده است. بار اول در سال 1373 که تعداد سکه ها به ترتیب 100، 50 و 30 سکه بوده است و بار دیگر در سال 83 که تعداد سکه ها کاهش یافته و به ترتیب به 50 سکه، 30 سکه و 20 سکه رسیده بود. اما در اصلاحیه جدید، دوباره میان سکه ها افزایش یافته است.

ضمن این که غیر از معادل نقدی، این نشان ها مزایای غیر مادی هم به این ترتیب خواهد داشت:

1-شرکت در مراسم و آیین های رسمی

2-چاپ نام و مشخصات دارندگان نشان در مجموعه های ادواری

3-نصب تصویر و لوح یادبود در شهرداری زادگاه یا موسسه و محل خدمت

4-اولویت در برخورداری از فرصت های مطالعاتی و دریافت امکانات لازم برای اجرای طرحهای پژوهشی و تحقیقاتی

 

محدودیت اعطای سالانه این نشان ها هم مطابق ماده 21 به این شرح است:

1- نشانهای تخصصی درجه یک برای هر مورد : حداکثر 5 عدد

2-  نشانهای تخصصی درجه دو برای هر مورد: حداکثر 10 عدد

3- نشانهای تخصصی درجه سه برای هر مورد: حداکثر 15 عدد

4-نشانهای عمومی درجه یک برای هر مورد: حداکثر 3 عدد

5-نشانهای عمومی درجه دو برای هر مورد: حداکثر 5 عدد

6- نشانهای عمومی درجه سه برای هر مورد: حداکثر 7 عدد


در ادامه تمامی نشان هایی که محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران در دولت دهم اهدا کرده است را با هم مرور می کنیم.


سال 1388


6 تیر؛ اعطای نشان درجه یک عدالت به آیت‌الله محمدی‌گیلانی 

28 آبان؛ اهدای نشان ملی ایثار به خانواده های شهید تک فرزند استان آذربایجان شرقی

10 آذر؛  اعطای نشان درجه یک خدمت به آیت‌الله خزعلی


12 آذر؛ اهدا نشان ملی ایثار به خانواده‌های تک فرزند شهید استان اصفهان 

2 دی؛ اهدا نشان ملی ایثار به 12 نفر از پدران و مادران شهید استان فارس

24 دی؛ اعطای نشان ملی ایثار به خانواده شهدای خوزستان

4 اسفند؛ اهداء نشان ملی ایثار به خانواده پنج شهید استان خراسان جنوبی 

11 اسفند؛ اعطای نشان درجه یک دانش به علی اکبر ولایتی و مهدی گلشنی

11 اسفند؛ اعطای نشان درجه یک ادب پارسی سلیم نیساری

 

سال 1389


18 فروردین؛ اهدا نشان ملی ایثار به نه خانواده شهید استان آذربایجان غربی 

13 مرداد؛ اهداء نشان ملی ایثار به خانواده شش شهید استان همدان

10 مهر؛ اعطای نشان عالی جمهوری اسلامی ایران به بشار اسد

13 مهر؛ اعطای نشان ملی ایثار به یک خانواده شهید گلستانی

18 مهر؛ اعطای نشان درجه 3 ایثار به مادر شهید قربانعلی ترک‌قره‌خانی در جریان سفر استانی به گلستان

25 مهر؛ اعطای نشان ملی ایثار به خانواده پنج شهید استان اردبیل 

27 مهر؛ اعطای نشان درجه 3 ایثار به پنج خانواده شهید

28 مهر؛ اهدای نشان ورزش باستانی و شمشیر ایرانی به رییس‌جمهور ونزوئلا


11 آبان؛ اعطای نشان درجه 3 ایثار به سه خانواده شهید 

15 آبان؛ اهدای نشان ملی ایثار به 32 خانواده شهید استان تهران

19 آبان؛ اعطای نشان ملی ایثار به چهار خانواده شهید استان قزوین

2 آذر؛ اعطای نشان ملی ایثار به چهار خانواده شهید استان زنجان 

16 آذر؛ اهدای نشان ملی ایثار به والدین 3 شهید استان مرکزی 

7 دی؛ اهدای نشان ایثار به خانواده هفت شهید استان البرز

14 دی؛ اهدای نشان ایثار به خانواده چهار شهید استان سمنان

3 بهمن؛ اهدای نشان ایثار به خانواده 6 شهید استان گیلان

11 اسفند؛ اهدای نشان ملی ایثار به چهار خانواده شهید استان لرستان


سال 1390

14 فروردین؛ اعطای نشان درجه یک شجاعت به امام جمعه ارومیه


24 فروردین؛ اعطای نشان ملی ایثار به پنج خانواده شهید استان سیستان و بلوچستان

31 فروردین؛ اعطای نشان ملی ایثار به چهار خانواده شهید استان کردستان

28 شهریور؛ اهدای نشان ملی ایثار به همسران 16 شهید اردبیلی

28 شهریور؛ اعطای نشان ملی خدمت به آیت الله سید ابراهیم سید حاتمی نماینده استان اردبیل در مجلس خبرگان 

28 شهریور؛ اعطای نشان ملی فرهنگ و هنر به دکتر حسین کرمی استاد دانشگاه و قاری برجسته بین المللی قرآن

6 مهر؛ اهدای نشان ملی ایثار به به پنجاه و هفت جانباز قطع نخاعی

15 مهر؛ اهداء نشان ملی ایثار به 9 همسر شهید استان همدان

15 مهر؛ اهداء نشان پژوهش به استاد محمدعلی زلفی گل، رییس دانشگاه بوعلی سینای همدان

4 آبان؛  اهدای نشان درجه سه ایثار به هفت همسر شهید استان خراسان جنوبی

4 آبان؛ اهدای نشان درجه یک دانش به دکتر محمدحسن گنجی 

4 آبان؛ اهدای نشان درجه دو پژوهش به دکتر مهدی بلالی‌مود

18 آبان؛ اهداء نشان ملی ایثار به هفت همسر شهید و یک جانباز قطع نخاع شهرکردی

23 آذر؛ اهدای نشان ملی ایثار به 9 همسر شهید استان کهگیلویه و بویراحمد

3 دی؛ اعطای نشان درجه یک دولتی ادب پارسی به عبدالمحمد آیتی، اسماعیل سعادت، بدرالزمان قریب و سیدفتح‌الله مجتبایی

3 دی؛ اعطای نشان درجه یک دانش به پرویز دوامی، عباس شریفی تهرانی، بهمن یزدی صمدی و مهدی رجبعلی‌‌پور

3 دی؛ اعطای نشان درجه یک دانش به عباس شفیعی، فریدون عزیزی، عبدالکریم وصال و اسماعیل یزدی 

3 دی؛ اعطای نشان درجه یک فرهنگ و هنر به علی‌اصغر شعرباف، عبدالمجید کیانی هندی، جلیل شهناز و ابراهیم پورفرزیب

3 دی؛ اعطای نشان درجه سه مهر به فائزه عظیم‌زاده اردبیلی از نخبگان استان اردبیل

7 دی؛ اعطای نشان های ملی ایثار و پژوهش به 3 جانباز 70 درصد قطع نخایی ،هفت همسر شهید و یک نخبه ایلامی

21 اسفند؛ اعطای نشان ملی ایثار به 10 ایثارگر و لوح زرین سپاس به 4 نخبه استان البرز



سال 1391

24 اردیبهشت؛ اعطای نشان دولتی خدمت به محمد هاشم غرقی رییس مرکز رسیدگی به شکایات مردمی نهاد ریاست جمهوری 

14 شهریور؛ اعطای نشان درجه یک شجاعت به محمد بناء ، سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی ایران

15 شهریور؛ اعطای نشان عالی جمهوری اسلامی به سفیر سابق ونزوئلا
 
3 مهر؛ اعطای نشان درجه سه شجاعت به کوروش باقری، مربی تیم ملی وزنه برداری ایران

22 مهر؛ اعطای نشان درجه یک فرهنگ و هنر به محمد علی کشاورز

12 بهمن؛ اعطای نشان ملی درجه یک فرهنگ و هنر به داود رشیدی

16 اسفند؛ اعطای نشان عالی خدمت به سردار اسکندر مومنی، رییس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور

20 اسفند؛ اعطای نشان درجه یک فرهنگ و هنر به اسفندیار رحیم مشایی


سال 1392

22 فروردین؛ اعطای نشان دولتی ایثار به 9 نفر از همسران شهدای سمنان

22 فروردین؛ اعطای نشان دانش و عدالت به 2 نفر از نخبگان استان نشان

1 اردیبهشت؛ اعطای نشان ملی ایثار به 11 مادر و همسر شهید و سه نفر از جانبازان استان خوزستان 

1 اردیبهشت؛ اعطای نشان خدمت و دانش به هشت نفر از نخبگان  استان خوزستان

8 اردیبهشت؛ اعطاء نشان ملی ایثار به 11 همسر شهید استان آذربایجان شرقی 

11 اردیبهشت؛ اعطای نشان ملی ایثار به سه جانباز قطع نخاع و هفت نفر از همسران شهدای استان گیلان

19 اردیبهشت؛ اعطای نشان درجه یک خدمت به عبدالرضا شیخ الاسلامی رئیس دفتر اسبق رئیس جمهور و وزیر سابق کار، رفاه و تعاون

8 خرداد؛ اعطای نشان درجه دو ایثار به همسر شهید لاجوردی 

8 خرداد؛ اعطای نشان درجه دو خدمت به مهدی صفری

8 خرداد؛ اعطای نشان درجه سه خدمت به اسدالله اسدیان، شهریار افندی‌زاده و محمدعلی زنجیره‌ای 

22 خرداد؛

«محمدرضا رحیمی» معاون اول رئیس جمهور نشان خدمت

 «علی نیکزاد» وزیر راه و شهرسازی نشان سازندگی

 «علی اکبر صالحی» وزیر امور خارجه نشان خدمت

 «حمیدرضا حاجی بابایی» وزیر آموزش وپرورش نشان تعلیم و تربیت

 «رستم قاسمی» وزیر نفت نشان خدمت

«مهدی غضنفری» وزیر صنعت، معدن و تجارت نشان خدمت

«سید شمس الدین حسینی» وزیر امور اقتصاد و دارایی نشان خدمت

«نسرین سلطان خواه» معاون علمی و فناوری رئیس جمهور نشان خدمت و مدیریت

«بهروز مرادی» معاون برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهور نشان لیاقت و مدیریت

 «علی اکبر محرابیان» وزیر اسبق صنایع و دستیار ویژه رئیس جمهور نشان سازندگی

«محمدرضا فرزین» دبیرستاد هدفمندسازی یارانه ها نشان خدمت

 

1 تیر؛ اعطای نشان درجه یک فرهنگ و هنر به اکبر عبدی و داریوش ارجمند

 

بر اساس این گزارش از نشان هایی که احمدی نژاد در این چهار سال اهدا کرده است 16 عدد به دولتی ها، 13 عدد به اهالی فرهنگ و هنر، 32 عدد به نخبگان و افراد مختلف و باقی این نشان ها به خانواده‌های شهدا و ایثارگران اعطا شده است، البته از نشان هایی که احمدی نژاد به دولتمردان خود اهدا کرده 14 عدد از آنها در سال پایانی عمر دولت داده شده است.


[ سه شنبه 92/4/4 ] [ 6:12 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

ولایتی توصیه آیت الله مهدوی را نپذیرفت/ دلیل اختلاف جامعه روحانیت و جامعه مدرسین را از پورمحمدی بپرسید!

سرویس سیاسی«فردا»: حجت الاسلام والمسلمین سید مصطفی میرلوحی مسئول دفتر آیت الله مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان رهبری در مورد ائتلاف پیشرفت و نقش حضرت آیت الله مهدوی کنی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ناگفته هایی را مطرح کرد.

  حجت الاسلام مصطفی میرلوحی مسئول دفتر رئیس خبرگان رهبری، در مصاحبه اختصاصی با تسنیم، نکات مهمی را راجع به جریان اصولگرایی، ائتلاف پیشرفت، نقش وحدت آفرین آیت ‌الله مهدوی کنی، ورود آقای سعید جلیلی، عدم کناره گیری آقای ولایتی و اختلاف جامعه مدرسین با جامعه روحانیت مبارز در یازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری مطرح کردند. مهمترین محورهای این مصاحبه و متن کامل آن را در ذیل می‌خوانید.


  شاید خیلی‌ها آیت‌الله مهدوی‌کنی را حول محور وحدت‌بخشی در چند انتخابات اخیر می‌شناسند، به عنوان اولین سوال آیا  ایشان پیش از این در حوزه وحدت‌آفرینی داخلی و بین‌المللی سابقه و فعالیتی داشتند؟

-کسانی که عمری را در انقلاب گذرانده‌اند و با مشی آیت‌الله مهدوی‌کنی آشنا هستند، می‌دانند که ایشان یک خصوصیت اخلاقی و خیرخواهانه دارند و تا آنجا که ممکن است همیشه بدنبال جمع کردن جریان‌ها و اطراف صحنه هستند. البته ایشان این کار را با گذشت شخصی و اخلاقی انجام می‌دهند، نه اینکه با دشمن بر سر یک سفره بنشینند و از مواضع اصولی بگذرند. "جذب حداکثری و دفع حداقلی"؛ این سبک و سیره ایشان بوده و هست؛ چه قبل از انقلاب در زندان و چه بعد از آن زمانی که در انقلاب عضو گروه‌های سیاسی واجتماعی بودند. گاهی بعضی افراد جذب حداکثری را با کوتاه آمدن از  اصول محقق می‌کنند، گاهی هم افراد  با "گذشت‌های اخلاقی تواضع آفرین" مایه می‌گذارند، طوری که به تعداد دوستان اضافه کنند و از جمعیت دشمنان بکاهند. مثلا در برخوردهایشان با دولت موقت، بنی‌صدر و... اینطور رفتار کردند و  البته به طور قاطع پشت سر امام (ره) هم می‌ایستادند همیشه هم نظراتشان ناظر به وصل نیروهای انقلاب بوده نه فصل آنها.

نحوه ورود و روند حضور آیت الله مهدوی در انتخابات یازدهم ریاست چمهوری به چه شکل بود؟

- آیت‌الله مهدوی کنی در انتخابات‌های گذشته جایگاه خاصی داشتند و در این انتخابات هم تلاش داشتند بدون اینکه ظهور و بروز شخصی داشته باشند، برای جمع کردن نیروهای خط امام و رهبری اقداماتی صورت بگیرد. ایشان از حدود 6 ماه پیش تلاش‌هایی صورت دادند که جبهه اصولگرا یک کاندیدای واحد داشته باشد و با این رویکرد که "نه می شود نمره بیست پیدا کرد و نه کسی که هیچ نقصی نداشته باشد"، تلاش بر این شد که حول محور چهار اصل کلی "اسلام"، "انقلاب"، "امام" و "مقام معظم رهبری" جریان اصولگرایی به یک کاندیدای مقبول برسد.

  چرا در این دوره وحدت برای جریان اصولگرایی مهم به نظر می‌رسید؟

این دغدغه از این جهت حس شد که اتفاقاتی که در دولت دهم افتاد، به جایگاه اصولگرایی لطمه زد. مشکلات اقتصادی و سایر مسایل ولو بر اثر انحراف از آرمان‌های اصولگرایی رخ داده بود اما بالاخره به پای جریان اصولگرایی  نوشته می‌شد و نیاز و ضرورت به وحدت در این مقطع احساس می‌شد.

ائتلاف پیشرفت یا همان 1+2 چگونه پا به عرصه وجود گذاشت و از ابتدا چه سیری را طی کرد؟

- در میان جمع‌هایی که در مورد وحدت اصولگرایی بحث کردند، سه نفر از محترمین این جریان، آقایان ولایتی، قالیباف و حداد بودند که پیش از عید با آیت‌الله مهدوی‌کنی دیدار کردند و اعلام کردند، ما قصد داریم یک کاری کنیم که بر  اساس همدلی و نشست و جلسه، فضا را برای انتخابات مهیا کنیم و متعهد شدند که با روشنگری در مسایل سیاسی و انتخاباتی وارد فضای انتخابات بشوند و بعد از مدتی به نظرسنجی‌ها نگاه کنند و هرکس پیشتر بود، آن دو نفر دیگر کنار بروند و برادر‌وار به او کمک کنند که او پیش برود و در خدمت او باشند. حتی در یکی از جلسات آیت‌الله مهدوی‌کنی از یکی از آقایان پرسیدند اگر مثلا آن یکی رأیش بیشتر شود و مصلحت شد که او به عنوان کاندیدا معرفی شود، شما وزیر او می‌شوی؟ و در آن جلسه  تأکید و تصریح شد که؛"بله". بر این اساس این حرکت به عنوان یک دلسوزی برای آنچه صلاح امت و ملت و نظر مقام معظم رهبری در آن هست و این مشی که خوبی‌ها جمع بشود و نقاط نقص حذف بشود، شکل گرفت. البته منحصر به این جریان نبود و گروه‌های دیگری که اتفاقا به دنبال خیر و صلاحند، به دنبال پیچیدن نسخه‌ای در جهت منویات خودشان بودند. اصناف و نیروهای جوان و حزب‌اللهی‌ها و انواع و اقسام دسته‌جات این موضوع را دنبال می‌کردند.

آقای حداد و ولایتی در همان روزهای پیش از ثبت نام تصریح می‌کردند که مکانیزم معرفی کاندیدای واحد ائتلاف فقط نظرسنجی نیست، به این معنا که علاوه بر نظر‌سنجی عمومی، استماع نظر خواص هم ملاک هست یعنی اینکه مثلا مسئولان حاکمیتی بیشتر دوست دارند با چه کسی ‌کار بکنند و مسئله دیگری که عنوان کردند، نظر و انتخاب جامعتین بود. آیا شما که در جریان نشست‌ها بودید، این مسائل را شنیده‌اید؟

- مسلما عامل اقبال عمومی در رأس بوده است. مثلا  اگر شما یک شخصیت علمی و جهانی را هم بیاورید، اما فاقد اقبال عمومی باشد، کاری از پیش نمی‌رود. بنده ارادتی که به فضل، علم و کمالات آقای حداد دارم، نسبت به هیچ‌کدام از آقایان کاندیداها نداشته و ندارم، ولی ایشان درست یا نادرست اگر 3 یا 4 درصد رأی داشته باشد آیا جریان اصولگرایی باید پشت ایشان برود؟ خب گروه‌هایی هستند که می‌گویند ما نظرمان این است و جز این نیست اما یک جریان که مجموعه شرایط را می‌سنجد و دنبال مصالح بین‌المللی و مطالبات مقام معظم رهبری هست، باید گزینه‌ای معرفی کند که مردم بیشترین رأی را به او بدهند.

ملاک تان را در خصوص اقبال عمومی بیشتر تبیین کنید.

- نمی‌شود در خلأ تصمیم گرفت. ممکن است در شرایطی یک چهره خاص صلاحیتش بیشتر باشد اما شخصی هم باشد که مردم خدماتش را دیده‌اند و او را می‌شناسند و به او اقبال دارند. در اینجا ترجیحا نخبگان و خواص باید تا جایی که مسیر خلاف نیست، جلوی رأی عام نایستند. البته آنجا که مسیر خلاف اصول و شرع است تا پای شهادت هم می‌رویم اما در غیر این موارد همانطور که از امام (ره) یاد گرفتیم باید عمل کنیم. هیچ وقت امام (ره) جلوی آرای عمومی نمی‌ایستادند. خلاصه آقایانی که در آن جریان بودند بیشتر می‌دانند ملاک چه چیزی بود. نظر آیت‌الله مهدوی این بوده که دور یک محور جمع بشوند، اما حوادثی پیش آمد که دوستان، ساز خودشان را زدند و نغمه‌های دیگری نواختند که اتفاقی که فکر می‌شد به آن سمت حرکت می‌کنیم، نیفتاد. البته می‌گوییم الحمد لله علی کل حال. عسی أن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم. البته حجت الاسلام روحانی هم در جلسه‌ای که با آیت‌الله مهدوی کنی از چند ماه پیش آمده بودند تاکید بر تعهدات الهی و اسلامی داشتند و امیدواریم خدای متعال این مسیر دیگری را که مقدر کرده است، همانی باشد که توفیقات نظام اسلامی و سعادت مردم عزیزمان در آن است.

حالا اگر افرادی احساس می‌کنند در برنامه‌های همراهی و وحدت کم لطفی کردند، بنشینند جبران کنند؛ با هم حرف بزنند و جلسه بگذارند، مطابق با قانون کار کنند و برای چهارسال آینده یا هشت سال آینده رییس‌جمهوری که احساس می‌کنند از نظر آنها اصلح است را با ساز و کار قانونی روی کار بیاورند.

  در مورد زمان اعلام نفر واحد از ائتلاف سه نفره با حضرت آیت‌الله  مهدوی کنی صحبتی شده بود که مثلا پیش از ثبت نام باشد یا بعد از آن؟

- پس از بررسی‌های اولیه قرار بود که نفر واحد انتخاب بشود اما گفتند بعد از ثبت نام این فرد انتخاب شود. پاسخ داده شد که تعدد کاندیداها توجه اقشار را معطوف به چند نفر می‌کند و کار سخت می‌شود؛ اعلام کردند که خیر. بعد گفتند تبلیغات شروع بشود، تبلیغات کردند و گفتیم اینطور متفرق می‌شوید و بعد گفتند که مناظرات  انجام بشود و عملا آن چیزی که باید اتفاق می‌افتاد، حاصل نشد. بعد هم ما به شوخی گفتیم یک دفعه بیست و چهارم خردادماه کاندیدا معرفی کنید! گفتیم اینکه دوستان بخواهند تا آخرین لحظه با هم رقابت کنند، چه ائتلافی است؟ خلاصه اینکه به توصیه‌ها و سفارش‌ها هم توجه نکردند.

  آیت‌الله به عنوان کسی که پیش او می‌آمدند صرفا شنوا بودند یا اینکه نکات صریحی می‌فرمودند و جمع‌بندی می‌کردند؟

- مشی ایشان اینطور است که افراد نظراتشان را اعلام می‌کنند، مطالبشان را می‌گویند و حاج آقا اعمال قدرت نمی‌کنند ولی مهم‌ترین نکته ایشان این بود که می‌گفتند به عهدی که میان خودتان بستید وفادار باشید؛ البته گاهی که برای فیصله دادن لازم است، نکته‌ای بگویند، این کار را می‌کردند اما این بار دوستان این را هم مورد توجه قرار  ندادند. خیلی‌ها گفتند چرا ایشان فصل‌الخطاب نشدند! پاسخ این است؛ ایشان تلاش کردند که امر وحدت محقق بشود و هیاهو هم نکردند، اما متأسفانه بعضی آقایان به توصیه‌ها عمل نکردند.

  نکته ای از آیت‌الله مهدوی در مورد آقای جلیلی منتشر شد که "ایشان جوان خوبی است اما اینکه به درد ریاست جمهوری می‌خورد یا نه، بحث دیگری است" و پس از این مطلب، ایشان لزوم داشتن شرح صدر را برای رییس‌جمهور مطرح کردند. برخی رسانه‌ها مطلب فوق را تکذیب کردند. نظر شما چیست؟

-قضیه از این قرار بوده که طبق روال همیشه، بعد از درس اخلاق، دانشجویان می‌آیند و دور استاد جمع می‌شوند و گاهی خصوصی سوال می‌پرسند. متأسفانه یکی از دانشجویان بی‌تقوایی کرده و بدون اجازه صدای ایشان را ضبط کرده بوده و مطلب اینطور منتشر شد. ولی ما نمی‌توانیم دروغ بگوییم و تأیید و تکذیب کنیم. ایشان اصلا اجازه نمی‌دهند که کسی در آرای ایشان نفوذ داشته باشد.

پس نگاه ایشان به آن کاندیدا با همان الفاظ بود که منتشر شده بود؟

- ظاهرا اینطور است. بالأخره ایشان اگر چیزی می‌گویند نظرشان است. البته از آنطرف هم طرفدارانشان می‌گفتند ایشان، کاندیدای دانشگاه امام صادق (ع) و بیت است ولی هیچگاه، حتی افراد درجه دو و سه‌شان این مطالب را تکذیب نکردند چنان که آگاهی عمومی ایجاد شود. بالاخره این هم از تلخ و شیرین‌های این انتخابات بود.

در مورد آقای جلیلی اگر آیت‌الله از حضور ایشان زودتر در عرصه انتخابات مطلع می‌شدند، می‌توانستند استقبال هم  از ایشان هم داشته باشند؟ همینطور است؟

- نظر شخصی‌ام را عرض می کنم؛ آیت‌الله مهدوی‌کنی در اصولگرایی شیخوخیت دارند و این مسئله از نظر سوابقی است که در طول دوران مبارزات و بعد از انقلاب داشته‌اند.  ما شاهدیم به خاطر همین وزانت و سابقه حتی حجت الاسلام روحانی که در جریان اصولگرایی تعریف نمی‌شدند و حتی آقای عارف که به عنوان نماینده اصلاح‌طلبان کاندیدا شده بودند، از چند ماه پیش آمدند و استشاره و احترام کردند. اما بعضی دوستان حتی شده برای حفظ ظاهر هم این کار را نکردند و یک دفعه تصمیم گرفتند و وارد صحنه انتخابات شدند. به هر حال ما که اعتراض نکردیم که چرا کاندیدا شدید ولی آنها هم نباید اعتراض کنند، چرا حمایت نکردید!

در رابطه با آغاز به کار  ائتلاف 1+2 ، آیا آقای ولایتی مبدع بودند یا برخی اصولگرایان تحول خواه تصمیم بر شکل گیری ائتلاف گرفتند؟

- ببینید اینها مثل تاریخ انقلاب می‌ماند. شما تاریخ انقلاب را هم که می‌خوانید برای تظاهرات 15 خرداد و تظاهرات قم یکی می‌گوید از طرف کوچه عشقعلی شروع شد دیگری می‌گوید که از کوچه پنجعلی بود یکی می‌گوید از مدرسه فیضیه شروع شد و بعضی می‌گویند کار حجتیه‌ای‌ها بود و کسی هم دروغ نمی‌گوید، ممکن است فکرهایی در ذهن افرادی بوده که از سر دلسوزی پیشنهاداتی دادند و ما چون دوستان را صادق می‌دانیم، هیچ‌کدام را تکذیب نمی‌کنیم.

  آیا این مطلب که از طرف دفتر آیت‌الله مهدوی در روزهای پایانی تماس می‌گرفتند و آقای ولایتی امتناع می‌کردند، درست است؟

- بله! همینطور است.

  خودشان امتناع می کردند یا رابط به آقای ولایتی انتقال نمی‌داده است که ایشان امتناع از صحبت داشتند و اینکه آیا به شکل تلفنی بوده است یا نامه؟

- آیت الله برای اینکه نظر خاتمه دهنده را ارائه بدهند، چند بار تماس گرفته بودند و به ناچار نامه هم نوشتند اما آقای ولایتی توصیه‌ها را نپذیرفتند. من حتی خودم هم صحبت کردم اما آقایان قطع کردند و بعد به پیغام‌ها و تماس‌های ما هم جواب ندادند. اما اینکه چه چیزی باعث شد ایشان امتناع کنند باید خودشان پاسخ بدهند. حالا اطرافیان یا مشاوران تأثیر داشتند، من اطلاعی ندارم.

آیا این رفتار با اینکه نظر جامعتین را فصل الخطاب می‌دانستند در تناقض نبود؟

- حالا دیگر نمی‌دانم. آقایان نسبت به شخص آیت‌الله مهدوی‌کنی حتی گفته بودند: "هرچی شما بفرمایید"، یعنی اینطور هم اعلام تبعیت و پیروی کرده بودند.

  در محافل خصوصی و از برخی بزرگان شنیدیم که مقام معظم رهبری فرموده‌اند اگر دنبال وحدت هستید بروید حول محور آیت‌الله مهدوی کنی. شما این نقل قول را تایید می‌کنید؟

- بنده از حضرت آقا خرج نمی‌کنم. چون موضوع به رهبری مربوط هست، صحبتی نمی‌کنم.

  برخی منتقدانی که به ظاهر حوادث توجه می‌کنند، مسائلی را پیش از انتخابات مطرح کردند مبنی بر اینکه چون آقای قالیباف در امور مربوط به دانشگاه امام صادق (ع) مشارکت داشته است، از این جهت مورد حمایت آیت‌الله مهدوی‌کنی قرار گرفته است. نظر شما در این رابطه چیست؟

- متاسفانه گاهی بعضی‌ها کم تقوایی می‌کنند. این حرف واقعیت ندارد. حالا شهرداری در درون ضوابط و مقررات خودش یک سری خدماتی به نهادها و دستگاه‌ها ارائه می‌دهد. اینکه مثلا دولت از یک سری پژوهش‌های دانشگاهی حمایت می‌کند باید دانشگاه برچسب دولتی بودن بخورد؟! وقتی نهادها طبق ضوابط از یک فعالیت حمایت کنند، این چه اشکالی دارد؟ به غیر از سوله ورزشی، شهرداری برای دانشگاه کاری انجام داده است؟!

شهرداری تهران برای سایر دانشگاه بالاتر از این اقدامات را انجام داده است. ساخت سر‌در دانشگاه تربیت مدرس و کمک به ساخت و تجهیز ساختمان‌های مختلف در دانشگاه تهران و ... از جمله اقدامات شهرداری بوده است. ما الان برای توسعه ساختمان مدرسه امام صادق (ع) وابسته به دانشگاه باید 400 یا 500 میلیون تومان هزینه عوارض شهرداری پرداخت کنیم که این مسئله از کمک آنها به دانشگاه بیشتر است. ما مرد هستیم می‌گوییم آنها این را ساخته‌اند و تشکر هم می‌کنیم ولی تأکید داریم از کمک‌های قانونی و دارای ضوابط به دانشگاه‌ها بوده است.

  آیت‌الله یزدی به صورت معمول نظر جامعه مدرسین را به نظر جامعه روحانیت موکول کرده بودند اما شاهد بودیم آقای ولایتی در بیانیه‌ای اعلام کردند نظر جامعه مدرسین به سوی ایشان معطوف شد. چگونه این اتفاق افتاد؟

- از آقای پورمحمدی سوال کنید. بنده اطلاعی ندارم از اینکه چرا بین جامعه مدرسین و جامعه روحانیت اختلاف افتاد و اکثریتی حاصل نشد.

  در سایت جامعه روحانیت مبارز هم بیانیه برخی استانها در حمایت از آقای ولایتی منتشر شد. این مسئله چگونه صورت گرفت.

- از آقای پورمحمدی سوال کنید.

  نامه تبریک آیت‌الله مهدوی کنی به حجت‌الاسلام روحانی و نام بردن از ایشان به عنوان عضو جامعه روحانیت را چگونه تفسیر می‌کنید. اگر صحبتی در مورد آن نامه دارید بفرمایید.

- حضرت آیت‌الله، نامه را شخصی نوشتند و از طرف جامعه روحانیت نبود. یک عالم و بزرگوار و یک روحانی  که در سیاست و اجتماع و تبلیغ حضور دارد باید نقش ایفا بکند و باید نقش برجسته داشته باشد.
ایشان بعد از تبریک و خیر‌خواهی و تأیید در ادامه البته به امر به معروف و نهی از منکرش هم پایبند است. رفتار ایشان طوری نیست که به گونه‌ای برخود کنند که دوستی‌شان، ایشان را از وظیفه باز دارد و نه عکس آن. رفتار طوری هست که امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان اصل نظارت اجتماعی ادامه خواهند داد.

  به عنوان آخرین سوال،  شما چه پیشنهادی برای اردوگاه اصولگرایی دارید؟

- در این شرایط هیچ نیازی بیش از همدلی نیست و هیچ ضرورتی بیشتر از دعا و توجه به خدای متعال نیست. باید دعا و استعانت از خدای متعال داشته باشیم و ان شاء الله کاری کنیم که با شکستن تحریم‌ها و شکوفایی استعدادها، دوستان جمهوری اسلامی امیدوار و دشمنان ناامید بشوند. ما می‌خواستیم مشکلات را در یک دولت اصولگرا حل بکنیم حالا که بنا شد خدا به دست حجت‌الاسلام روحانی این کار را بکند، چه اشکال دارد؟ واقعا با صمیمیت و خیرخواهی و با همدلی واقعی تحت زعامت رهبر انقلاب با دعا و توجه دست به سوی آستان صاحب مان (عج) ببریم و پیش بتازیم که ان شاء الله آینده از آن ماست.


[ سه شنبه 92/4/4 ] [ 6:8 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

احمدی


[ سه شنبه 92/4/4 ] [ 6:6 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

خاتمی


[ چهارشنبه 92/2/11 ] [ 2:31 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

الهه رضایی ، مجری برنامه کودک و نوجوان در سال های گذشته ، کاندیدای شورای شهر تهران شد.

280865_117 280866_695


[ شنبه 92/2/7 ] [ 3:0 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
به گزارش صراط، انتشار عکس و فیلمی که احمدی نژاد را در حال دلداری به مادر هوگوچاوز نشان می دهد، حالا  از پرحاشیه ترین خبرهای روز است. تصویری که امروز به عکس روز سایت Euronews  تبدیل شده و در داخل کشور هم با واکنشهای متفاوتی روبه رو شده است.
 
وقتی احمدی نژاد گیر افتاد
 
اولین واکنش به انتشار این تصاویر همان طور که انتظار می رفت از رسانه های دولتی بود. سایت «شبکه ایران» که سایت اینترنتی روزنامه دولتی «ایران» هم هست، با انتشار گزارش تصویری از روبه رو شدن احمدی نژاد با زنان در کشورهای مختلف، عکس جنجالی را حاصل از جواب ندادن «شگرد همیشگی احمدی نژاد» دانست :«دکتر احمدی نژاد همواره برای اعراض از دست دادن با زنان خارجی که با آداب اسلامی و ملی ایرانیان آشنا نیستند؛ از شگردی شناخته شده استفاده می کند که همان بالا آوردن دو دست به نشانه احترام است.در تصویر منتشر شده از برخورد رئیس جمهور با مادر هوگوچاوز نیز روشن است که رئیس جمهور همچون گذشته دستان خود را به نشانه احترام بالا آورده است اما این بار شگرد همیشگی دکتر احمدی نژاد با موفقیت روبرو نبوده و مادر داغدار چاوز در حالی که اشک از چشمانش سرازیر است، ناگهان دستان خود را بر روی دستان رئیس جمهور می گذارد ...»
 
 
وقتی فتوشاپ یک سایت را به معذرت خواهی وادار کرد
 
همزمان با انتشار این تصویر، یکی دوسایت خبری دیگر با انتشار عکسی دیگر مدعی شدند «دختر چاوز در آغوش احمدی نژاد» است. عکسی که البته بلافاصله جعلی بودن انتساب آن به دختر چاوز مشخص شد و خیلی راحت می شد متوجه شد که این عکس در یکی از سفرهای داخلی احمدی نژاد در بهمن ماه امسال گرفته شده و شخص مورد ادعا، پسری ایرانی است و نه یکی از دختران هوگو چاوز.
 
 
 
از سوی دیگر یک سایت خبری هم با انتشار گزارشی مفصل، مدعی شد عکس منتشر شده از احمدی نژاد فتوشاپی و جعلی بوده و عکس اصلی متعلق به پیرمردی دیگر است و نه مادر چاوز. 
نویسنده گزارش این سایت خبری در پایان با اطمینان کامل از فتوشاپی بودن عکس جنجالی منتشر شده، از رئیس جمهور عذرخواهی کرده و می نویسد: « اخلاق و آداب اسلامی و رسانه ای حکم می کند به خاطر انتشار این تصویر جعلی، به سهم خود (به عنوان یکی از سایت های منتشرکننده) از آقای احمدی نژاد رییس جمهور ، جداً عذرخواهی کرده و آرزو داریم خداوند نیز از سر تقصیرات و گناهان ناآگاهانه ما بگذرد و یازی کند تا از این پس نیز، در چنین مواردی که مستقیماً به آبروی انسان ها در میان است، لغزشی نداشته باشیم.»
 
 
ساعتی بعد، همین سایت در خبری فوری، با بیان این که: «نظر یک خبرنگار  بدون ملاحظه سردبیر، تیتر نخست و به عنوان نظر تحریریه  منتشر شده است! » گزارش خود را پس گرفت و اعلام کرد که در صحت عکس شکی ندارد و از پوزش از احمدی نژاد عقب نشیننی می کند.
اما ماجرا با انتشار عکس اصلی پیرمرد موردنظر تمام شد. پیرمردی که درواقع «محمد البرادعی» مدیرکل سابق آژانس بین المللی انرژی هسته ای است. کسی که البته در این مراسم هم حضور نداشته است.بلافاصله سایتی دیگر نیز عکس اصلی بوسه البرادعی را منتشر کرد. بوسه ای که البته نه بر احمدی نژاد، بلکه بر صورت علی لاریجانی نشسته است.
 
"
 
 
وقتی معاون رئیس جمهور تکذیب کرد
 
با بازگشت رئیس جمهور و هیئت همراه از ونزوئلا، خبرنگاران سراغ همراهان رئیس جمهور رفتند تا از آنان راجع به عکس جنجالی بپرسند. بهترین گزینه مصاحبه در این میان البته معاون رئیس جمهور بود که در فیلم موردنظر در کنار احمدی نژاد دیده می شد. روایت حجت الاسلام محمدرضا میرتاج الدینی از عکس جنجالی را به روایت خبرنگار سایت روزنامه ایران بخوانید:«تمامی روسای جمهور به مادر چاوز تسلیت گفتند، اما مادر پیر چاوز وقتی احمدی نژاد را دید بسیار متاثر شد و بارها گفت: پسرم شما را خیلی دوست داشت و چند بار تاکید کرد شما همانند پسرم هستید.احمدی نژاد به مادر چاوز تسلیت گفت، اما عکس منتشر شده در سایت‌ها و مصافحه صورت گرفته را تکذیب می‌کنم.از آنجایی که بنده و دکتر صالحی شاهد ماجرا بودیم، هنگامیکه مادر چاوز احمدی نژاد را دید به گریه افتاد و رئیس جمهور طبق معمول دست های خود را در مقابل هم فشرد و به عرض تسلیت به مادر چاوز پرداخت، اما به دلیل اینکه حال مادر چاوز دگرگون شده بود، با ابراز تأثر شدید ناگهان دستان رئیس جمهور ایران را در دست گرفت و بر صورت خود نهاد، درعین حال بنده عکس های شیطنت آمیز منتشر شده در سایت ها را تکذیب می‌کنم. البته بنده احتمال شیطنت رسانه‌ها را می‌دادم.دکتر احمدی نژاد با گفتن تسلیت از کنار خانواده چاوز و دختران و داماد چاوز گذشت و تنها در مقابل مادر چاوز برای احترام ایستاد و عکس مورد ادعا مربوط به این ملاقات نیست.»
 
عکس واقعی کدام است ؟
یک جست و جوی ساده در اینترنت، شما را به عکس جنجالی می رساند. عکسی که سایت یاهو به نقل از خبرگزاری رویترز در شرح آن چنین نوشته است:«محمود احمدی‌نژاد(سمت راست) مراتب تسلیت خود را به النا فریاس به مادر هوگو چاوز،رئیس جمهور ونزوئلا در جریان مراسم ترحیم در آکادمی نظامی کاراکاس ابراز می‌دارد. این عکس توسط کاخ میرافلورس(کاخ ریاست جمهوری ونزوئلا) منتشر شده است. »
 
 
 
 
 
 

به این ترتیب، خبرگزاری رویترز به عنوان منبع اولیه این عکس، آن را دریافتی از  کاخ ریاست جمهوری ونزوئلا می داند. عکسی که خبرگزاری «شینهوا» نیز آن را متعلق به همین منبع می داند


[ شنبه 91/12/26 ] [ 12:34 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
گروه سیاسی تعامل- پیش از این تعامل، گوشه‌ای از فساد فرح را منتشر کرده بود(داستان عشق و خیانت فرح دیبا)، این مطلب گوشه‌هایی دیگر از فساد دربار پهلوی را به نمایش خواهد گذاشت.

 یکی از عوامل بروز نارضایتی شدید از رژیم شاه، فساد بی‌حد و حصر دربار بود. فساد اخلاقی، تکبر و تفرعن، فساد جنسی، فساد مالی و فساد دینی تمام تار و پود دربار را در‌نوردیده بود. فساد با ظهور رژیم پهلوی در دربار همزاد بود، ولی در پایان عمر رژیم، به صورت یک فرهنگ حاکم درآمده بود.


در ابتدا رژیم سعی می‌کرد فساد دربار را به دلایل فرهنگی مردم مخفی نگه دارد و همین امر موجب شد تا خاندان سلطنت خود را از مردم پنهان و کم‌کم رابطه باریک خود را با مردم قطع کنند و دربار به یک اشرافیت و طبقه‌ای تبدیل شود که هیچ چیز بین آنان و مردم را پیوند نزند.
 
 
عشرتکده کیش در حال باده گساری با امیرعباس هویدا و لابد به سلامتی جذامیان!

فساد دربار نه‌تنها در چهار دیواری کاخ‌های پهلوی نماند، بلکه در تمام ارکان رژیم ریشه زد. نهادهای رژیم هرچه به دربار نزدیک‌تر بودند بیشتر به مظهر فساد تبدیل می‌شدند و کم‌کم از درون می‌پوسیدند و ناگهان فرو می‌ریختند. ممکن است در هر رژیمی فسادی رخ بدهد، اما آنچه منجر به بی‌اعتمادی مردم می‌شود، دو موضوع است:
 
1- برخورد نکردن نظام و نهادهای آن با فساد.

2- رخنه کردن فساد در بدنه و در رأس نظام که در این صورت فساد نهادینه خواهد شد. 
فساد در رژیم شاه به علت مبتلا شدن به هر دو موضوع، جزئی از ماهیت آن شده بود تا جایی که فساد دربار کم‌کم از پرده برون افتاد و مردم مسلمان ایران را سخت به عکس‌العمل واداشت.

بخش اعظم تظاهراتی که از سال 1356 در ایران آغاز شد، متوجه فساد دربار بود. به گفته ژان لوروریه، روزنامه‌نگار فرانسوی: «اگر در کوچه و خیابان از ایرانیان بپرسید چرا رژیم را مورد انتقاد و سرزنش قرار می‌دهند و جواب آنها را جمع کنید، فساد و انحطاط اخلاقی رژیم در ردیف اول پاسخ آنها خواهد بود.» (1)
 
اگر شعارها، دیوار نوشته‌ها و پلاکاردهای مردم ایران در دوره انقلاب تجزیه و تحلیل شود، این ادعا را ثابت می‌کند که فساد دربار پهلوی یکی از عوامل اعتراض آشتی‌ناپذیر مردم ایران بود. بسیاری از شعارهای مردم، فساد رژیم و مظاهر فساد و عوامل آن را مورد اعتراض قرار می‌دادند. در ادامه این نوشتار و به عنوان نمونه، گذری برمنقولات نزدیکان فرح پهلوی درباره مفاسد اخلاقی او خواهیم داشت:

فرح پهلوی در یک خانواده بی‌بند و بار تربیت شده بود. پدرش یک استوار ارتش بود که به علت سرطان درگذشت و او به‌زودی با مادرش راهی تهران شد. دایی فرح، محمدعلی قطبی سرپرستی هر دو را بر عهده گرفت. در این خانواده هیچ‌یک از امور شرعی مراعات نمی‌شد. فرح در تهران در مدرسه ژاندارک تحت نظر راهبه‌های فرانسوی دبستان و دبیرستان را طی کرد. به گفته مادر فرح، فرح با پسردایی‌اش، رضا قطبی «در زیر یک سقف زندگی می‌کردند.»

 
عشرتکده کیش فرح پهلوی با دوست صمیمی اش کنستانتین پادشاه سابق یونان
 
محمد‌علی قطبی تصمیم گرفت فرزندش رضا را برای تحصیل به فرانسه بفرستد. فرح که اینک دختر 18 ساله‌ای شده بود، «اصرار ورزید او را هم همراه با رضا به فرانسه» بفرستند و سرانجام دو جوان با یکدیگر برای تحصیل به فرانسه رفتند. (2)
 
فرح در فرانسه با چهار دوست جدید به نام‌های لیلی امیرارجمند، کریم پاشا بهادری، فریدون جوادی و بژورن مایرولد آشنا شد. لیلی امیرارجمند بعدها در کاخ پهلوی به جرگه دربار پیوست و سپس همه‌کاره فرح در کانون پرورش فکری کودکان شد. لیلی امیرارجمند از مبتذل‌ترین زنان و مظهر فساد دربار بود.
  
ملکه مادر در توصیف خانم امیرارجمند می‌گوید: «این خانم نمونه یک زن بی‌بندوبار و آزاد از هر نوع قید و بند بود.‌.‌. گاهی اوقات 10، 15 و 20 زن از کارکنان دربار و ندیمه‌ها و خدمه و دوستانش را لخت لخت مادرزاد می‌کرد و در استخر کاخ بدون هیچ پوششی شنا می‌کردند.» (3) یک مرتبه آقای صاحب اختیار، سرپرست خدمه‌های کاخ به لیلی اعتراض کرد و گفت: «این کار جلوی کارگران کاخ خوب نیست.» لیلی گفت: «بگذار نگاه کنند، برای سوی چشمشان خوب است.» (4)
  
 
فرح در حال رقص با آلن دلون
 
لیلی امیرارجمند می‌گفت: «اگر آدم‌ها در حضور هم معاشقه، مغازله و زناشویی کنند لذتش دوچندان می‌شود و خودش همیشه مجالس چند نفره راه می‌انداخت و گاهی که مرد کم می‌آوردند از همین خدمه دربار صدا می‌کردند و می‌بردند به داخل محفل خودشان.» (5) شوهر لیلی امیرارجمند، حسینعلی امیرارجمند از او بی‌غیرت‌تر بود. «هر وقت مردی [لیلی] زنش را می‌بوسید، او مؤدبانه تشکر می‌کرد.» (6)

مادر فرح نیز از فساد این دوست شبانه‌روزی فرح تعجب می‌کند و می‌نویسد: «البته من از بی‌پروایی جنسی لیلی ناراضی بودم، به‌ویژه در مسافرت‌های نوشهر و کیش عادت داشت بدون هیچ پوششی وارد دریا شود و برایش اهمیتی نداشت که ده‌ها نفر نگهبان و گاردی‌ها دارند او را تماشا می‌کنند.» (7)

خوشبختانه خانم امیرارجمند در همان دوران تحصیل در فرانسه «تغییر دین داده و به کاتولیک گرویده بود.» (8) لیلی امیرارجمند با این همه فساد، شب و روز در کنار فرح بود. هرگاه در تهران بودند، در کاخ بود و هرگاه مسافرت می‌رفتند ملتزم رکاب بود. امیرارجمند چنان به فرح علاقه نشان می‌داد که «سعی می‌کرد حتی در طرز لباس پوشیدن و آرایش شبیه فرح باشد.»(9) و فرح نیز سعی می‌کرد در بی‌بندوباری شبیه امیرارجمند باشد.
 
به گفته محافظ شاه «این خانم از دوستان ملکه، فرح دیبا بود و خیلی از کارهای آنها مثل هم بود. مثلاً در وقاحت و بی‌شرمی کاملاً شبیه هم بودند. از اینکه جلوی مردم لخت قدم بزنند، لذت می‌بردند. البته گاهی فرح در اثر فشار مادرش کمی رعایت می‌کرد.» (10) البته لیلی دیگری نیز به نام «لیلی دفتری» دختر سرتیپ دفتری که در وقاحت دست کمی از امیرارجمند نداشت، جزو حلقه دوستان فرح بود. این دو نفر نیز «وقتی در نوشهر همراه فرح بودند با وضع قبیحی روی ماسه‌ها می‌خوابیدند و در مقابل سربازان گارد حرکات شنیعی می‌کردند. خود فرح هم دست کمی از آنها نداشت و حتی به یک عکاس اجازه داده بودند که. . .» (11)
 
یکی دیگر از دوستان پاریسی فرح «کریم پاشا بهادری» بود. فرح «از اوایل ورود به پاریس با او آشنا شده بود و بیشتر اوقات خود را با هم سپری می‌کردند.» کریم از فرح خواستگاری کرد و با اینکه رضا قطبی پسردایی فرح مخالفت کرد، این خواستگاری موافقت شد و بدون اجازه خانواده «در یک جشن کوچک با حضور دوستان و تنی چند از دانشجویان ایرانی مقیم پاریس رسماً نامزدی خود را اعلام کردند.» (12)

 
عشرتکده کیش محمدرضا پهلوی در کنار هایده خواننده فاسد دربار
 
به محض خواستگاری شاه، فرح نسبت به این نامزد بی‌وفایی کرد و او را در خماری گذاشت، ولی بی‌وفایی فرح طولی نکشید و هنگامی که ملکه ایران شد، این دوست قدیمی را به کاخ آورد و محفل انس سابق را با سایر دوستان راه‌اندازی کرد. به گفته ملکه مادر «این دختر (فرح) آن‌قدر وقیح بود که کریم پاشا بهادری را آورده بود کنار دست محمدرضا به عنوان رئیس دفتر ملکه.»

معروف‌ترین فساد جنسی فرح، کشف رابطه او با فریدون جوادی بود. «فریدون جوادی از قدیمی‌ترین دوستان ایام تحصیل فرح در پاریس و در واقع اولین دوست او در فرانسه بود.» (13) به دنبال فرح، جوادی نیز به دربار راه یافت. جوادی دوست سفر و حضر فرح بود.
 
در مسافرتی که فرح و دوستانش به خجیر در منطقه جاجرود رفته بودند، فرح با جوادی مشغول معاشقه بود که یکی از سربازان گارد آنها را دید. سرباز چون جرئت اعتراض به فرح را نداشت، (14) به فریدون جوادی اعتراض می‌کند. این سرباز از لرهای خرم‌آباد بود و چون متعصب بود، نزد فرمانده‌اش سرهنگ بیگلری رفت و گفت: «ما خیال می‌کردیم که از یک زن عفیفه نگهبانی می‌کنیم و نمی‌دانستیم که این‌طور مسائل هم در میان است.» سرانجام سرباز را با تهدید و تحبیب و خریدن یک مغازه مرخص کردند. (15)
 
رابطه فرح و جوادی در یک دربار فاسد، امر غیرمنتظره‌ای جلوه نمی‌کرد و تنها در موقع بروز رقابت‌ها و حسادت‌ها تجلی می‌کرد. فرح نه‌تنها از فاش شدن این ماجرا واهمه‌ای نداشت، بلکه دستور داد تا اتاق یکی از مأموران گارد را در اختیار جوادی قرار دهند تا نزدیک او باشد. (16) ملکه مادر در این باره معتقد است فرح «عمداً و عالماً کاری می‌کرد که به محمدرضا لطمه بخورد.»
 
ملکه مادر در عکس‌العمل به این ماجرای عشقی می‌نویسد: «خب چه کار می‌توانستم بکنم؟ اگر می‌خواستم به محمدرضا بگویم درست نبود و پسرم ناراحت می‌شد. این بود که خودم فرح را خواستم که به او نهیب زدم و زنیکه گدازاده خجالت نمی‌کشی این قبیل کارها را جلوی چشم کارکنان دربار انجام می‌دهی؟» البته ملکه پهلوی درباره غیرت محمدرضا گزافه‌گویی می‌کند. چطور ممکن است شاهی که خود مظهر فساد است و خواهر و مادرش در پیش چشمش به هرزگی می‌پرداختند از رابطه همسرش ناراحت شود؟ شاید پاسخ فرح به ملکه تأییدی بر استنباط ما باشد.
 
فرح گفت: «درست گفته‌اند، شاه می‌بخشد؛ شیخ علی‌خان نمی‌بخشد! خود محمدرضا مرا آزاد گذاشته، آن وقت به تو حساب پس بدهم؟ من آزاد هستم و اختیار پایین‌تنه‌ام را دارم!»(17) اختیار پایین‌تنه ظاهراً از اعتقادات راسخ فرح بوده است. یک بار دیگر که فرح به خاطر خوابیدن با فریدون جوادی در یک اتاق، در بیمارستان قاهره مورد اعتراض احمدعلی انصاری قرار گرفت، همین پاسخ را داد که همه «اختیار پایین‌تنه خودشان را دارند.» (18)
 
ماجرای عشقی دیگر فرح با بژورن مایرولد است. فرح یک شب در کافه محله لاتن با وی که یک دانشجوی نروژی بود، آشنا شد و «این آشنایی یک عشق آتشین بین آنها ایجاد کرد. در ابتدا، کار آنها لاس زدن‌های پاک! بود، ولی دیری نپایید که این لاس زدن‌ها تبدیل به بوسه‌های بسیار عاشقانه شد.»
 
این رابطه همچنان برقرار بود تا اینکه فرح چند وقت بعد ناپدید شد. پس از آن بژورن از روزنامه‌ها فهمید که فرح نامزد شاه ایران شده است. فرح هنگام بازگشت به فرانسه او را خواست و موضوع را به اطلاع وی رساند. فرح به وی گفت: «بژورن من همان هستم که بودم، برای تو ملکه یا علیاحضرت نیستم، فقط و فقط فرح هستم. به من وعده بده که دوستی ما در قلب ما هر طوری که شده است، باقی بماند.» (19)
 
فرح گاهی اوقات رعایت شأن و جایگاه ملکه را نمی‌کرد و با هر بی‌سر و پایی طرح مراوده می‌ریخت. از جمله با مربی اسکی‌اش که یک نجار سوئیسی بود، در حال معاشقه دیده شد. (20)

رفتار جلف فرح در کاخ یک مرتبه شاه را نیز به خشم آورد. او در پاسخ به فرح که از شاه می‌خواست استراحت بیشتری بکند با لحنی پرخا‌ش‌کنان گفت: «تنها یک راه برای استراحت کردن من وجود دارد و آن هم این است که از دعوت کردن این بچه خوشگل‌ها که دور و برتان می‌گردند، دست بردارید. وقتی اینجور آدم‌ها دور و برم را گرفته‌اند چطور انتظار دارید که استراحت کنم؟»(21)
 

درباریان شاه چنان در فساد غوطه‌ور بودند که گاه دست به اعمالی جنون‌آمیز می‌زدند. در فرهنگ مذهبی مردم ایران، هم‌آغوشی مرد و زن نامحرم یا با هم رقصیدن آنها دیگر حیثیتی برای آن خانواده باقی نمی‌گذاشت. حتی فریده دیبا در مهمانی کاخ سفید از اینکه مردان و زنان یکدیگر را در حضور هم می‌بوسند و خیلی صمیمانه با زنان یکدیگر در حضور هم می‌رقصند، سخت تعجب می‌کرد، ولی هنوز غرق در تعجب بود که «کندی هم چند دور با فرح رقصید و محمدرضا هم درحالی که دست‌هایش را دور کمر ژاکلین حلقه کرده بود با او رقصید.» (22)
 
چند سال بعد در آستانه انقلاب، همین موضوع تکرار شد. فرح با کارتر در شب ژانویه (11 دی‌ماه 1356) در کاخ نیاوران رقصید و همین مسئله یکی از شعارهای مردم ایران در تظاهرات روزانه آنها شد.
 
 
پی‌نوشت‌ها:

(1) ژان‌لو روریه یا ژان لوروریه و احمد فاروقی، ایران بر ضد شاه، ترجمه مهدی نراقی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1358، ص 103. 
(2) خاطرات فریده دیبا، دخترم فرح صص 20ـ29. 
(3) خاطرات تاج‌الملوک، ص 458. 
(4) همان، ص 459. 
(5) همان، ص 465. 
(6)‌همان، ص 460. 
(7) فریده دیبا، پیشین، ص 171. 
(8) همان، ص 31. 
(9) احمدعلی انصاری، پیشین، ص 47. 
(10) علی شهبازی، پیشین، ص 254. 
(11) همان، ص 220. 
(12) فریده دیبا، پیشین، ص 32. 
(13) فریده دیبا، پیشین، ص 461. 
(14) علی شهبازی، پیشین، ص 297. 
(15) احمدعلی انصاری، پیشین، ص 167. 
(16) علی شهبازی، پیشین، 265. 
(17) تاج‌الملوک، پیشین، ص 465. 
(18) احمدعلی انصاری، پیشین، ص 167. 
(19) آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شماره 630، ص 57 به نقل از: مجله السیی پری فرانسوی با استفاده از مصاحبه و نقل قول از بژورن. 
(20) علی شهبازی، پیشین، ص 206. 
(21) اسدالله علم، پیشین، ص 629. 
(22) فریده دیبا، پیشین، ص 173. 
/916/د102/ع
 
منبع: جوان


[ چهارشنبه 91/11/11 ] [ 12:38 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
سرویس سیاسی تعامل- این شعر و تصنیف زیبای اون رو همه ی ما حداقل یک بار خوندیم و شنیدیم
شعری زیبا از مهرداد اوستا :
وفا نکردی و کردم، خطا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بُریدی و نبریدم
اگر ز خلق ملامت، و گر ز کرده ندامت
کشیدم از تو کشیدم، شنیدم از تو شنیدم
کی ام، شکوفه اشکی که در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شکفتم، به روی شکوه دویدم
مرا نصیب غم آمد، به شادی همه عالم
چرا که از همه عالم، محبت تو گزیدم
چو شمع خنده نکردی، مگر به روز سیاهم
چو بخت جلوه نکردی، مگر ز موی سپیدم
بجز وفا و عنایت، نماند در همه عالم
ندامتی که نبردم، ملامتی که ندیدم
نبود از تو گریزی چنین که بار غم دل
ز دست شکوه گرفتم، بدوش ناله کشیدم
جوانی ام به سمند شتاب می شد و از پی
چو گرد در قدم او، دویدم و نرسیدم
به روی بخت ز دیده، ز چهر عمر به گردون
گهی چو اشک نشستم، گهی چو رنگ پریدم
وفا نکردی و کردم، بسر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟
 
 
ولی داستان عشق و خیانتی که باعث سروده شدن این شعر شد به گوش کمتر کسی رسیده.

مهرداد اوستا در جوانی عاشق دختری شده و قرار ازدواج می‌گذارند. دختر جوان به دلیل رفت و آمد هایی که به دربار شاه داشته ، پس از مدتی مورد توجه شاه قرار گرفته و شاه به او پیشنهاد ازدواج می‌دهد.
دوستان نزدیک اوستا که از این جریان باخبر می‌شوند، به هر نحوی که اوستا متوجه خیانت نامزدش نشود سعی می‌کنند عقیده ی او را در ادامه ی ارتباط با نامزدش تغییر دهند. ولی اوستا به هیچ وجه حاضر به بر هم زدن نامزدی و قول خود نمی شود . تا اینکه یک روز  مهرداد اوستا به همراه دوستانش ، نامزد خود را در لباسی که هدیه ای از اوستا بوده ، در حال سوار شدن بر خودروی مخصوص دربار می‌بیند…
مهرداد اوستا ماه ها دچار افسردگی شده و تبدیل به انسانی ساکت و کم حرف می‌شود.
بله نامزد اوستا فرح دیبا بود ..
در همان روزها ، نامزد اوستا به یاد عشق دیرین خود افتاده و دچار عذاب وجدان می‌شود. و در نامه ای از مهرداد اوستا می‌خواهد که او را ببخشد. اوستا نیز در پاسخ نامه ی او تنها این شعر را می‌سراید..
حالا یک بار دیگه شعر رو بخونید ….

[ چهارشنبه 91/11/11 ] [ 12:38 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
این شرکت هم با استفاده از عناصر صبحانه و آشپزخانه ایرانی با حضور محمود احمدی‌نژاد، فرانسوی با حضور نیکولا سارکوزی و امریکایی با حضور هیلاری کلینتون، سه پوستر طراحی می‌کند. در قسمت پایین هر سه پوستر شعار شرکت ترویج نوشته شده است: «خبر را با صبحانه‌تان دریافت کنید.»

 محمود احمدی‌نژاد در یک پوستر تبلیغاتی. خیلی‌ها شاید منتظرند که این اتفاق را در هنگام انتخابات ریاست جمهوری 92 ببینند اما محمود احمدی‌نژاد مدت‌ها قبل در اولین پوستر تبلیغاتی خود ظاهر شده است.

 
 
به گزارش پارسینه، شرکت ترویج که یک شرکت لبنانی است و کار آن رساندن روزنامه به درب منازل؛ در سال 2009 پوستری تبلیغاتی را به شرکت BBDO که یکی از بزرگترین شرکت‌های تبلیغاتی جهان است سفارش می‌دهد. این شرکت هم با استفاده از عناصر صبحانه و آشپزخانه ایرانی با حضور محمود احمدی‌نژاد، فرانسوی با حضور نیکولا سارکوزی و امریکایی با حضور هیلاری کلینتون، سه پوستر طراحی می‌کند. در قسمت پایین هر سه پوستر شعار شرکت ترویج نوشته شده است: «خبر را با صبحانه‌تان دریافت کنید.»
 
نکته جالب توجه اینجاست که روی الوالو، مسئول ارتباطات رسانه‌ای شرکت BBDO در پاسخ به پرسش خبرنگار پارسینه گفته است که استفاده از تصویر محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور ایران، در این تبلیغات با مجوز رسمی سفارت جمهوری اسلامی ایران بوده است. با توجه به اینکه طراحی این پوستر با دفتر بیروت این شرکت بوده است؛ قاعدتا سفارت ایران در لبنان بایستی چنین مجوزی را صادر کرده باشد. البته الوالو گفته است که زمان این کمپین تبلیغاتی گذشته است. تاریخ طراحی این پوستر و اجرای این کمپین تبلیغاتی مربوط به سال 2009 بوده است.
بدیهی است که هدف پارسینه از بازنشر این تصویر، دفاع از تصویر و شخصیت حقوقی ریاست جمهوری اسلامی ایران است و هرگونه برداشت توهین آمیز از این تصاویر مغایر با انگیزه خبرنگار و این سایت است.
 
  

 

[ پنج شنبه 91/10/21 ] [ 8:52 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

<

شهدا شرمنده ایم شهرستان بجنورد

کانون منجی

هئیت حسین جان

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 231
بازدید دیروز: 335
کل بازدیدها: 3111002
Flag Counter