ابزار وبلاگ

سیاست خارجی - شهرستان بجنورد
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://mehrangoli64.ParsiBlog.com
 
لینک های مفید
Online User

مفتی وهابی

به گزارش رویداد شیخ علی الربیعی طی فتوایی اعلام کرد"برای تمام منشی های زن واجبه که 3بار به مدیرش شیر بدهد تا در حکم مادرش باشه وبتواند کنار اون کار کند"

وهابیت یک مکتب نوساخته شبه اسلامی است که توسط اتاق فکرهای بریتانیا برای تغییر ماهیت اهل سنت شکل گرفته است همچنان که برای انحراف تشیع فرقه بهائیت را تدارک دیده بودند که البته در میان جوامع شیعی با وجود نسخه کامل هدایت بشری و مرجعیت بیدار این انحراف رخ نداد.
حاصل وهابیت تغییر چهره پاک اسلام به یک مکتب تربیت تروریسم فارغ اجتهاد باز، عقلانیت دینی، استفاده از مستندات قطعی مثل اصول اربعه مئه و محکمات قرآنی شد. اگرچه این نوع اندیشه از زمان پس از رحلت پیامبر(ص) آغاز شد. برای مثال در روند جعل احادیث برای توجیه لعن های پیامبر به عمر و امثال خلفا گفتند پیامبر فرموده است «خدایا من گاهی از روی غضب عده ای را نفرین می کنم. تو بر آنان که من مورد نفرینشان قرار می دهم رحمت کامل بفرست» و از این حدیث جعلی خلفا را بهشتی می دانستند.
آنچه به طور بارز از وهابیت نمود یافت ایدئولوژی القائده ای بود که افغانستان و هم اکنون سوریه را نا امن ساخته و در واقع متاسفانه به عنوان بخشی از اسلام تروریسم نما در جهان قرار شناخته شده است. مفتی فارغ از عقل وهابی بعید است آنقدر جاهل باشد که نداند این فتوا مساوی با فعل حرام است. به هر حال عداوت با شریعت اصیل اسلام ناب محمدی محتمل تر می نماید. منشی رئیس حتما باید دارای بچه نوزاد بوده که شیر داشته باشد. این بدین معناست که او یک زن شوهر دار است. با این وصف تصور نوشیدن شیر از یک زن شوهر دار با توجیه محرمیت همزمان با رئیس و همسر خودش مضحک ترین فتوای تاریخ سنت اسلامی می تواند باشد.
وهابیت طالبانی مدت ها پیش در افغانستان به دلایلی که تنها برای خودشان مقبول بود فعل شنیع لواط را حلال اعلام کرد. با توجه به فتوای شیطانی قبلی این مفتی ها، الربیعی می توانست به لزوم پسر بودن و جوان بودن منشی ها هم فتوا بدهد! 
 شیخ علی الربیعی احتمالا دفتر مرجعیت خود را هم به این قوانین مزین نموده است!

 


[ یکشنبه 91/5/1 ] [ 6:33 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

چشمهای ما در انتظار زولبیا و بامیه است و چشم های تو غرق در خون ?سوختن پدر و مادرت را به نظاره نشسته است 

دل ما لک زده برای عرق خنک و شیرین موقع افطار و دل تو لک زده برای نگاههای هم کیشانت

دل ما پر میکشد به سمت ربنای دم افطار و روح تو پر میکشد به سمت ربنا و جسدت را مانند حیوانی  مُثله میکنند

دشمن حواس ما را غرق در  لیبی و مصر و تونس کرده است تا تو را بدون سر وصدا زنده زنده بسوزانند

ادارات ما را دیرتر باز میکنند تا بیشتر بخوابیم و سیخ های داغ درون چشم تو میکنند تا راحت تر بخوابند

صدا و سیما در عزای پخش نشدن لیگ برتر میسوزد و خبری از خانه های سوخته ات و آوارگیت به ما نمیدهد

عجب غربتی دارد این دنیا ? 20000 (آری صفرهایش را درست شمرده ای ? بیست هزار )انسان مسلمان را در عرض چند روز سوزاندند و دل کسی نسوخت

 میانمار را میگویم

اسمش را نشنیده اید؟؟

عجب دهکده کوچکی داریم ما

همین دهکده جهانی را میگویم که خبر بال زدن مگسی بر روی بستنی اوباما را به سرعت نور پخش میکند

اگر چشمانشان آبی بود و موهای بور ?فقط کافی بود ناخن کسی میشکست تا تیتر تمام خبرگزاری ها شود ولی افسوس که جرمشان اسلام است و خونشان به دستور دالایی لاما مباح !!!و برپایی هولناک ترین هلوکاست بشر? برایشان بی ارزش است

این روزها دالایی لاما و مجسمه بودایش و اوباما و هیلاری اش به هم لبخند میزنند

افسوس که ما اندر شهوت خرید مرغ و سکه و افطاری دادن هایمان و محصول جدید ایران خودرو گرفتاریم

راستی :سخنگوی وزارت امور خارجه ، درباره کشتار جمعی از مسلمانان کشور میانمار ابراز نگرانی کرد!!!

 


[ یکشنبه 91/5/1 ] [ 6:30 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

به نقل از  بازتاب، این شبکه همچنین مدعی سقوط دو بالگرد سوری توسط نیروهای موسوم به ارتش آزاد شد.

همچنین بسام الدادا مشاور سیاسی ارتش آزاد سوریه مدعی شد، نیروهای مخالفان شب گذشته کاروان بشار اسد رئیس جمهور سوریه را مورد هدف قرار دادند.

این در حالی است که در طرف مقابل یک منبع رسمی سوریه به المنار اعلام کرد که ارتش سوریه در عملیات منحصر به فرد در معرة النعمان در ادلب بیش از 100 تروریست را کشت و بازداشت کرد.

این منبع تاکید کرد که بسیاری از این تروریست‌ها مجروح شده‌اند.

به گزارش بازتاب، الدادا در گفتگو با العربیه ادعا کرد نیروهای ارتش آزاد نزدیک بود رئیس جمهور سوریه را به قتل برسانند اما به دلیل عدم کنترل احساسات خود نتوانستند عملیات را با موفقیت به پایان برسانند.

او گفت بشار اسد هنگام خروج از منزلی در الروضه و در راه قصر ریاست جمهوری مورد هدف قرار گرفت.

منابع دولتی این اظهارات را که با کشته شدن چند تن از مقامات امنیتی همزمان شده ، تایید نکرده اند.

شورای فرماندهی ارتش سوریه اعلام کرد روز چهارشنبه وزیر دفاع و آصف شوکت همسر بشرا اسد خواهر رئیس جمهور سوریه بر اثر انفجاربمب در ساختمان شورای امنیت ملی کشته شدند.

ارتش آزاد مسئولیت این عملیات را بر عهده گرفته است و تاکید کرد عناصر این سازمان مسلح مخالفان توانستند 50 کیلو ” تی ان تی ” به محل برگزاری جلسه وارد سازند و در وقت مناسب منفجر کردند.

 


[ جمعه 91/4/30 ] [ 9:41 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
غرب در جدیدترین سناریوی خود علیه کشورمان دست به طراحی و اجرای سلسله توطئه های تبلیغاتی با چاشنی حاشیه های اخلاقی زده است که جدیدترین آن ها، سناریوسازی علیه دیپلمات ایرانی در آلمان است. 
درباره رسوایی جنسی سیاستمداران غربی چه می دانید؟/ تصاویر
غرب در جدیدترین سناریوی خود علیه کشورمان دست به طراحی و اجرای سلسله توطئه های تبلیغاتی با چاشنی حاشیه های اخلاقی زده است که جدیدترین آن ها، سناریوسازی علیه دیپلمات ایرانی در آلمان است.

به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، غرب در جدیدترین سناریوی خود علیه کشورمان دست به طراحی و اجرای سلسله توطئه های تبلیغاتی با چاشنی حاشیه های اخلاقی زده است که جدیدترین آن ها، سناریوسازی علیه دیپلمات ایرانی در آلمان است.

این سناریو در حالی علیه دیپلمات های ایرانی دنبال شده که سناریوی «حمله تروریستی علیه سفارتخانه های آمریکا و رژیم صهیونیستی» نیز چندی پیش طرح ریزی و اجرا شده بود ولی آنقدر مضحک و ساختگی بود که در جلب افکار عمومی ناکام ماند. به نظر می رسد سناریوی «آزار جنسی کودکان از سوی دیپلمات های ایرانی» و درگیر کردن عواطف عمومی علیه ملت ایران، بهترین جایگزین برای سناریوی حمله به سفارتخانه هاست.

گفتنی است این توطئه با هدف خدشه وارد کردن به وجهه جمهوری اسلامی ایران در بین ملت ها در حالی صورت می گیرد که حکایت رسوایی اخلاقی سیاستمداران غربی خود مثنوی هفتاد من کاغذ است.

شاید مروری گذرا بر چند نمونه از رسوایی های اخلاقی سیاستمداران غربی بتواند پرده از “مرگ اخلاق سیاسی در غرب” بگشاید:

ادامه مطلب...

[ جمعه 91/4/30 ] [ 9:13 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

عکس های جالب از برگزاری کنکور در ترکیه

اول: رفتن به سالن آزمون

   
کنکوردر ترکیه

موبایل، جزوه، لوازم اضافی که نداری؟

 
کنکوردر ترکیه
[ جمعه 91/4/30 ] [ 9:11 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

افشای یک مورد دیگر از فساد اخلاقی شاهزادگان سعودی بار دیگر نگاهها را به سوی خاندان سعود و فساد اخلاقی و مالی و حیف و میل سرمایه های عربستان در سایه فقر و بیکاری گسترده در این کشور معطوف کرده است.
روزنامه دیلی میل انگلیس به تازگی یک مورد از فساد اخلاقی شاهزاده نایف بن عبدالعزیز ولیعهد متوفی عربستان سعودی را فاش کرده است.

شاهزاده عربستان

این شاهزاده سعودی درقبال ارتکاب فساد اخلاقی خود مبالغی از دارایی های مردم کشورش را بذل و بخشش کرده است.

دوشس یورک ساره فرگوسن همسر سابق پرنس اندرو پسر ملکه انگلیس در گفت و گو با روزنامه انگلیسی دیلی میرور فاش کرد که شاهزاده نایف بن عبدالعزیز در قبال بوسیدنش، 50 هزار لیره استرلینگ به حساب او واریز کرده است.

فرگوسن تصریح کرد: من در یک ضیافت شام خصوصی ، با شاهزاده نایف بن عبدالعزیز ولیعهد سابق عربستان سعودی دیدار کردم و شاهزاده مرا بوسید وپس از آن یک روز در حال بررسی حساب های بانکی خودم بودم که از واریز مبلغ 50 هزار لیره استرلینگ به حسابم از سوی شاهزاده نایف شگفت زده شدم.

روزنامه دیلی میرور نوشت: فرگوسن در ضیافت شامی خصوصی که در آن شمع روشن کرده بودند؛ حضور یافت و در جریان دیدار از شاهزاده نایف درخواست کرد که وی را در پرداخت قرض هایش که بالغ بر دو میلیون لیره استرلینگ است، یاری کند.

شاهزاده نایف به فرگوسن گفت که به خاطر یک دوست حاضر است در این زمینه به او کمک کند اما او باید قول بدهد که بار دیگر بدهی بالا نیاورد.

به گزارش دیلی میرور، فرگوسن و شاهزاده نایف درباره برنامه ای برای نجات فرگوسن از بدهی و قرض هایش به توافق رسیدند اما این آخرین دیدار آنها نبود. در دیدار دوم شاهزاده نایف به دوک فرگوسن نزدیک شد و وی را بوسید.

فساد اخلاقی شاهزاده عربستان

به نوشته دیلی میرور، فرگوسن وقتی متوجه می شود که رابطه اش با شاهزاده سعودی به مرحله ای بی بازگشت رسیده است، خود را از دست نایف رها کرد و انتظار داشت که از آن به بعد دیگر خبری از شاهزاده نایف نشود اما وقتی که در حال بررسی حساب های بانکی خود بود، متوجه واریز مبلغ 50 هزار لیره استرلینگ از سوی شاهزاده شد و فهمید که این مبلغ بهای بوسیدن آن شب بوده است.
پیش از این نیز موارد فساد اخلاقی و مالی شاهزادگان سعودی فاش شده بود.

این فساد اخلاقی و مالی در ارکان رژیم سعودی ریشه دوانده است به گونه ای که باوجود منابع مالی هنگفت و پولهای نفت، فقر و بیکاری در عربستان گسترش یافته و باعث آسیب های اجتماعی در این کشور از جمله خودکشی در بین جوانان شده است.


[ جمعه 91/4/30 ] [ 9:8 عصر ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

به گزارش افکارنیوز به نقل از کیهان، فریدون خاوند در مصاحبه با رادیوفردا البته تلاش داشت تا تعیین کنندگی قطع همکاری پژو با ایران در اخراج 8 هزار کارگر این شرکت را کمرنگ کند.

وی با این وجود گفت: ایران دومین بازار پژو بعد از فرانسه بود. می توان گفت که بدون قطع ارتباط با ایران هم «پژو» دچار مشکل می شد و چاره ای جز بازسازی ساختارهایش نداشت. ولی بازار ایران هم، بار سنگین تازه ای بود که بر دوش این شرکت گذاشته شد و این را نمی توان نفی کرد. وقتی حدود دو هفته قبل «پژو» اعلام کرد قصد دارد دو سایت مهم اش را در حومه پاریس و شهر رن تعطیل کند، بعضی از سندیکاها بلافاصله موضوع ایران را پیش کشیدند، با این استدلال که رها کردن بازار ایران با بحران شرکت فرانسوی بی ارتباط نبوده است.


وی افزود: شرکت «پژو» مشکل ساختاری دارد، اشتباهات بزرگ استراتژیک مرتکب شده و قافیه را به خصوص به شرکت های آلمانی باخته و این دلیل اصلی بحران این شرکت است نه قطع رابطه اش با ایران. ولی به هر حال پیامدهای این قطع رابطه را هم نمی توان انکار کرد و مسلما این رویداد بر وضعیت «پژو» تاثیر منفی گذاشته. البته نه آن قدر که بعضی از رسانه های جمهوری اسلامی می گویند. می توان گفت که بدون قطع ارتباط با ایران هم «پژو» دچار مشکل می شد و چاره ای جز بازسازی ساختارهایش نداشت. ولی بازار ایران هم، بار سنگین تازه ای بود که بر دوش این شرکت افتاد.


تحلیلگر رادیو فردا خاطر نشان کرد: پژو در کنار «رنو» یکی از دو غول بزرگ اتوموبیل سازی فرانسه است و بحران آن یک زمین لرزه بزرگ را هم برای جامعه کارگری و هم برای فرانسوا اولاند رئیس جمهوری سوسیالیست فرانسه به وجود آورده است، به خصوص از این لحاظ که چپ های فرانسوی با شعار «تغییر» به قدرت رسیدند و برای آنها دشوار است ببینند که یک شرکت خصوصی تصمیم می گیرد یک جا هشت هزار نفر از کارگران اش را بیرون کند.


وی درباره این خبر که شرکت رنو قصد دارد در ایران بماند و حتی جای پژو را بگیرد، گفت: این خبر همین روزها به رسانه های فرانسوی درز کرده و بعید نیست که سر و صدا هم راه بیندازد. این پرسش مطرح شده که چرا «پژو»، شرکت کاملا خصوصی فرانسوی، خاک ایران را زیر فشار تحریم های بین المللی ترک می کند، حال آنکه «رنو»، به رغم سهم پانزده درصدی دولت فرانسه در این شرکت، اعلام نکرده است که قصد دارد به حضور خود در ایران پایان بدهد.


یادآور می شود اعلام قطع همکاری شرکت پژو با ایران در تامین قطعات یدکی چند ماه پیش و به دنبال خبر اتحاد این شرکت با شرکت آمریکایی جنرال موتورز صورت گرفت. جنرال موتورز در حالی 7 درصد از سهام پژو را خرید که خود از سال 2008 در شرایط بسیار بحرانی قرار گرفت به نحوی که مجبور به دریافت یارانه های سنگین از دولت آمریکا شد و متقابلا 32 درصد سهام خود را به دولت واگذار کرد.

با این حال اتحاد پژو سیتروئن با جنرال موتورز چندان هم خوش یمن نبود و چند ماه بعد از این همکاری و ترک بازار ایران، پژو مجبور شد اخراج 8 هزار کارگر را در دستور کار قرار دهد. مطبوعات فرانسه از وضعیت فعلی پژو به عنوان غرق شدن تایتانیک یاد کرده اند.


ظاهرا در این میان جناب تحلیلگر رادیو فردا قصد دارد با کمرنگ نشان دادن نقش تحریم ضد ایرانی در این ورشکستگی، مدال افتخار غرق تایتانیک پژو را به سینه شرکت دولتی آمریکایی بیاویزد.


[ پنج شنبه 91/4/29 ] [ 11:13 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

سنجابی

ه گزارش افکارنیوز به نقل از فارس، مریم سنجابی متولد سال 1347 در کرمانشاه است. سنجابی از سنین نوجوانی به سازمان مجاهدین خلق (منافقین) پیوست و توانست پس از 25 سال از اردوگاه اشرف در عراق فرار کرده و به آزادی برسد. و این درحالی است که مریم سنجابی تا عضویت در شاخه رهبری سازمان هم رسیده بود. آنچه خواهید خواند قسمت دوم گفتگو با خانم سنجابی است که در مورد چگونگی شروع عملیات «مرصاد» می گوید:



*فارس: چرا هیچ وقت سازمان به صورت رسمی مسئولیت انفجار حزب جمهوری را بر عهده نگرفت؟



*سنجابی: تقریبا هیچ وقت در سازمان کسی به جرأت و با رسمیت نتوانست بگوید انفجار حزب جمهوری و دفتر نخست وزیری کار سازمان بوده، حتی در جلسات خصوصی این مطرح نمی شد. شما از بالاترین مسئول سازمان هم چنین حرفی را نشنیده اید. دلیلش هم شنیع بودن این کار برای افکار عمومی بود و البته دافعه بر انگیز هم بود. اما ترور صیاد شیرازی را اعلام و مسئولیتش را هم قبول کردند اما در آن دو مورد نه.



*فارس: منظورتان از افکار عمومی اعضای سازمان است یا مردم دیگر؟



*سنجابی: اعضای خود سازمان. وقتی دو گروه با هم در حال جنگ هستند خوب طبیعتا از هم تعریف نمی کنند. آن زمان هم یکی از کسانی که خیلی بر علیه سازمان صحبت می کرد آیت الله بهشتی بود و یکی از دلایل انفجار حزب جمهوری شخص آقای بهشتی بود. ولی واقعا این سوال در ذهن بسیاری از هوادارها شکل گرفته بود و می پرسیدند چرا افراد دیگر حزب باید کشته می شدند؟ آقای بهشتی دشمن بود بقیه که کاری نکرده بودند اما چون در سازمان سوال کردن ممنوع بود کسی پاسخ به این سوالات را نمی داد.

یا مثلا در مورد ترور آقای رجایی برخی می گفتند ایشان تازه چند وقت بیشتر از رییس جمهور شدنش نمی گذشت چرا باید کشته می شد؟



*فارس: با این سوالات چطور خودتان را قانع می کردید؟



*سنجابی: اینها همیشه در ذهن اعضای سازمان سوال ایجاد می کرد اما وقتی آدم در یک بستر فرقه ای قرار می گیرد دیگر سوال نمی کند چه شد؟ چون سرباز آنجا است و مبارزه می کند.

البته فرماندهان هم اجازه کنکاش و سوال نمی دادند و طوری به بچه ها القا می کردند که طرف با خود می گفت من توان تحلیل ندارم.



*فارس: اتفاق افتاد که خودتان شخصا با اینکه عضو سازمان هم بودید اما از ترور شخصی ناراحت شوید؟



*سنجابی: بله. ترور آقای رجایی و باهنر برای شخص خود من خیلی دردناک بود چون آنها هنوز حکومتی نکرده بودند و ترور آنها خیلی ناراحت کننده و بی عدالتی بود. یا در مورد انفجار حزب جمهوری این سؤال را خیلی در ذهن من ایجاد کرده بود که آقای بهشتی دشمن ما بود بقیه چه کار کرده بودند؟ حتی تیتر یک روزنامه این بود که هنوز هم یادم مانده: با بهشتی شما دشمن بودید، 72 تن چرا؟ این سؤال هیچ وقت از ذهن من پاک نشد.



*فارس: وقتی شما به عراق رفتید که هموطنانتان با این کشور در جنگ بودند. خانواده و دوستان شما زیر آتش دولت صدام بودند این برای شما سخت نبود که پناهنده به چنین کشوری شوید؟



*سنجابی: سن من و تجربه ام به اندازه ای نبود که بتوانم درست تحلیل و تصمیم گیری کنم. واقعا تشخیص نمی دادم که ما داریم به کشوری پناهنده می شویم که با هموطنان ما در حال جنگ است و نباید این کار را انجام دهیم. بعدها وقتی دافعه مردم را در این موضوع می دیدم به خودم آمدم. همه به این موضوع اذعان می کردند که اگر کسی چنین کاری انجام دهد یعنی ستون پنجم است.



*فارس: به نظر شما چرا مسعود رجوی از بین این همه کشور عراق را برای اقامت انتخاب کرد؟



*سنجابی: یکی از علت های اصلی این که رجوی به عراق رفت به خاطر جنگی بود که صدام با ایران داشت. او می خواست از این موضوع علیه ایران استفاده کند. ارتش آزادی بخش اصلا بر همین پایه ها بنا شد. خرداد 67 بود که مسعود اعلام کرد ارتش آزادی بخش را تاسیس کرده.



*فارس: قبل از عملیات مرصاد حملاتی توسط سازمان انجام شد، شما در این حملات هم حضور داشتید؟



*سنجابی: خیر. حمله هایی را که این ارتش انجام می داد به این صورت بود که به پایگاه های مرزی ایران حمله می کردند و مثلا در یک پایگاه 10-15 سرباز را می کشتند. سربازهایی که مشغول گذراندن دوران خدمتشان بودند. همانجا بود که سازمان خیلی ریزش داشت. یادم هست ما تازه رفته بودیم که از 100 نفر که با برگه های حنیف آمده بودند 40 نفر در همان جلسه گفتند: ما با سربازهای ایران وارد جنگ نمی شویم و رفتند.

سازمان با این حملات کوچک و کشتن سربازان شروع کرد و عملیات‌های «مهران» و «چلچراغ» را انجام داد تا اینکه رسید به عملیات «فروغ جاویدان» یا همان «مرصاد».



*فارس: چرا رجوی این همه شتابزدگی داشت برای اینکه زودتر به ایران حمله کند؟



*سنجابی: مسعود رجوی خیلی عجله داشت ارتش آزادی بخش را به جایی برساند و اعلام قدرت نمایی بکند. وقتی در 26 تیرماه قطع نامه پذیرفته شد، رجوی عجله اش برای حمله به ایران بیشتر شد چون فکر می کرد اگر عراق هم آتش بس را بپذیرد ممکن است این راه برای حمله سازمان بسته شود. مسعود می خواست از امکان جنگ برای شکست رزمندگان ایران استفاده کند.



*فارس: به عقیده شما نفوذ دولت عراق در سازمان چقدر بود؟



*سنجابی: سازمان تبلیغات زیادی می کرد برای آنکه نشان دهد ارتشش مستقل است اما باید بگویم 180 درجه خلاف این بود. سلاح های این سازمان توسط دولت عراق تامین شده بود، مسعود بدون اطلاع دادن به استخبارات عراق حتی یک عملیات کوچک هم انجام نمی داد و اجازه هم نداشت انجام دهد.

البته رجوی رسما نمی گفت ما مطیع دولت عراق هستیم. مثلا می آمد می گفت با صاحب خانه مان (این لقبی بود که رجوی صدام را با آن صدا می کرد) صحبت کردیم و گفتیم می خواهیم چنینن کاری انجام دهیم و مثلا او موافق است یا نه.



*فارس: چطور متوجه شدید که قرار است به ایران حمله کنید؟



*سنجابی: قبل از عملیات مرصاد مسعود جلسه توجیهی برای اعضا گرفت. او در آن جلسه می گفت ما چه پیروز شویم و چه نشویم باید این این عملیات را انجام دهیم. یک نظر خواهی هم از حضار صورت گرفت که همه گفتند ما موافقیم، فقط یک نفر دستش را بالا برد که من مخالفم و او هم در جمع تحقیر شد.

همانطور که اشاره کردم در جلسات ما هیچ کس تحت هیچ شرایطی حق غایب شدن نداشت و حتی در آن جلسه تخت زده بودند و بیماران بستری شده را هم می آوردند.



*فارس: شما هم در عملیات مرصاد وارد معرکه شدید؟



*سنجابی: خیر. مدت کمی از پیوستنم به سازمان می گذشت که عملیات «مرصاد» آغاز شد. موقع انجام عملیات من در قرارگاهی که برای تدارکات بود رفتم. همه حتی مریض ها را بردند لب مرز ایران و عراق. عده ای از جمله خود من پشت مرز آماده بودیم تا مرحله حمله ما فرا رسد که روز سوم جلوی ما سد شد و اینقدر از هم گسیخته شده بودیم که نتوانستند ما را سازمان دهی کنند.

ما مثل رزمنده‌های پیاده نظام بودیم. قرارگاه ما بسیار آشفته بود. حیاتی هم داشت مانند قلعه، مهمات و سلاح وسط این حیات ریخته بود و کسی نمی‌توانست آنها را ببرد برای نیروها. همان زمان فرماندهان حدود 200 خودرو دو کابین از دولت عراق تحویل گرفته بودند و آنجا ریخته بود نه کسی می‌توانست سوار شود و آن را به جایی برساند.

*فارس: بعد از شکست در عملیات همچنان اعتقاد داشتید که حمله باید صورت می گرفت؟

*سنجابی: ما آن زمان همه مان اعتقاد ایدئولوژیک داشتیم و همانطور که گفتم در جلسه توجیهی آخر همه موافقت خودشان را مبنی بر انجام عملیات اعلام کردند.

ولی بعد از این عملیات وقتی برگشتیم به مقرمان من گزارش این عملیات را که 16 ساعت بود نوشتم و دادم به مسئولم. شاید خیلی نمی توانستم دقیق تحلیل کنم اما می گفتم چطور سازمان توانست با این تعداد نیرویی که داشت چنین تصمیمی بگیرد؟ آن هم با استعداد مثلا صد تانک چرخدار که فقط می توانست در آسفالت برود و 40 نفربر که از دولت عراق گرفته بودند و خیلی هم جدید بود.

*فارس: استعداد و آمادگی تجهیزات و نیروها در این عملیات چقدر بود؟

*سنجابی: از عمر ارتشی که ما تشکیل داده بودیم کمتر از یکسال می گذشت و اکثر آدم‌ها آموزش ندیده بودند. حتی خود من تا عملیات مرصاد حتی یک گلوله هم شلیک نکرده بودم. نفراتی را هم که از خارج جذب کرده بودند حتی بلد نبودند لباس نظامی را درست تن کنند و خانم‌ها روسری را نمی توانستند روی سرشان نگه دارند.

سازمان حدود 23 تیپ تشکیل داده بود که هر تیپ 150 نفر بودند البته این با نظام کلاسیک جنگ همخوانی ندارد. سلاح‌های ما خمپاره انداز و کاتیوشا بود.سازمان به شدت شتاب زده و با عجله عملیات کرد.

*فارس: رجوی روی چه حسابی تصمیم گرفت با چنین تجهیزاتی وارد جنگ با ایران شود؟

*سنجابی: رجوی روی دو موضوع خیلی تاکید داشت. اگر این دو موضوع نبود فکر نمی‌کنم دست به این کار می‌زد، یکی اینکه روی پشتیبانی دولت عراق سرمایه گذاری کرده بود و دوم اینکه فکر می‌کرد اگر از مرز رد شود مردم ایران دسته دسته به آنها می‌پیوندند. به این دو دلیل و ابهامات و توهماتی که داشت دست به این کار زد و گرنه هیچ عقل نظامی حتی در تصورش هم نمی‌گنجد که چنین عملیاتی طرح ریزی کند.

شاید یکی از تجربیاتی که باعث شده بود رجوی و نیروهایش به آن تجهیزات تکیه کنند همان وقایع سال 57 -58 و درگیری‌های شهری بود.

کمااینکه من در گزارشات خیلی از افراد دیدم آنها هم این سؤال برایشان پیش آمده بود که چطور می‌شود با این تعداد نیروی قلیل وارد جنگ شد و ارتش چند میلیونی ایران را شکست داد؟! کسی این کار را نمی‌کند مگر اینکه در توهم باشد. علی رغم اینکه مسعود فکر می‌کرد مردم به او می‌پیوندند اما وقتی بچه‌های ما از کرند و کرمانشاه رد شدند حتی یک نفر هم به ما نپیوسته بود. البته یک خانم و یک آقا پیوستند اما آنها هم چند سال بعد جدا شدند.

با هیچ دو دو تا چهار تایی انجام این عملیات جور در نمی‌آمد.

*فارس: از جنگیدن نمی ترسیدید؟

*سنجابی: همه در وجودشان ترس است و کسی نمی‌تواند آن را کتمان کند. در لحظاتی انسان ترس در وجودش دیده می‌شود اما چیزی که بر این ترس ما غلبه داشت اعتقادات ما بود. تا سال 72 ایدئولوژی من نسبت به سازمان محکم بود و تا همان زمان بر ترسم این گونه غلبه می‌کردم.

*فارس: مسعود رجوی هم خود در عملیات مرصاد شرکت داشت؟

*سنجابی: من شنیدم مسعود با نیروهای حفاظتی‌اش تا پشت گردنه پاتاق آمده بود.

*فارس: چند نفر از نیروهی سازمان در این عملیات کشته شدند؟

*سنجابی: سازمان تبلیغات گسترده‌ای داشت برای اینکه بتواند نیرو جمع کند و سمپات در سراسر دنیا داشت. تعدادی از خارجی‌هایی که سازمان برای این عملیات جذب کرده بود به این عنوان بود که ما در ایران می‌رویم و در میدان آزادی با موفقیت به جشن و پایکوبی می‌پردازیم. اما افرادی که از خارج آمده بودند آموزش نظامی ندیده بودند و به محض پیاده شدن با یک تیر کشته شده بودند. آنها حتی پوتین پوشیدن را هم بلد نبودند. اکثر آنها از کشورهای اروپایی بودند و تعداد نیروهایی که از خارج آورده بودند فکر می‌کنم حدود هزار نفر بود.

من چون در پرسنلی بودم می‌دانستم حدود 2 هزار نفر کشته شده بودند. اما تنها عکس حدودا هزار نفر را در آمار به عنوان کشته‌ها برای تشکیل پرونده ثبت کردند.

تقریبا کسی از نیروهای ما از عملیات مرصاد برنگشت. من در یگانی که بودم 10-15 نفر بودند که فکر می‌کنم یک نفر برگشت.

*فارس: شکست در این عملیات چه تاثیری روی نیرو ها گذاشته بود؟

*سنجابی: بعد از این عملیات سیر تناقضات افراد مشخص می‌شد و تا آن زمان رجوی در هاله‌ای از قداست برای ما بود و کسی حتی به خودش اجازه نمی‌داد که از مسعود سؤال بپرسد. اما بعد از این عملیات همه اذهان به خودشان آمده بودند و می‌پرسیدند چه شد که سازمان چنین عملیات احمقانه‌ای را انجام داد.

من این را از گزارشاتی که بچه‌ها تحویل می‌دادند متوجه شدم. ما در این عملیات از دو ناحیه ضربه روحی خوردیم یکی از دست دادن دوستانمان بود و دیگری اینکه از خواب غفلت بیدار شده بودیم.


[ پنج شنبه 91/4/29 ] [ 7:47 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

پس از انتشار مطالبی در هفته‌های گذشته، مبنی بر اقدامات تفرقه‌افکنانه شیخ «احمد الاسیر»، شیخ سلفی لبنانی و تلاش وی برای انجام اقداماتی علیه دولت لبنان، جدیدترین اخبار حاکی از وارد شدن اقدامات وی به فازی جدید و آشکار است.

به گزارش صفحه عربی «تابناک»، «محمد دهشه» در مقاله‌ای که در برخی سایت‌های لبنانی منتشر شده، نوشته است: شهر «صیدا» وارد مرحله جدیدی شده است. نفس‌ها حبس و رگ‌های سیاسی بسته‌تر شده و نگرانی شدیدی از وضعیت امنیتی در این شهر وجود دارد؛ به ویژه پس از افزایش تبادل اتهامات و تهدیدات از سوی شیخ «احمد الأسیر»، امام جماعت مسجد «بلال بن رباح» به گسترش دامنه اعتراضات.

بنا بر این گزارش، همچنین به رهبری وی، تظاهرات و اعتراضاتی نیز برگزار شده که طی آن، تظاهرکنندگان به سمت ساحل اقتصادی و بازرگانی شهر صیدا حرکت کرده‌اند. این تظاهرات از سوی نیرو‌ها و احزاب سیاسی صیدا نیز مورد حمایت قرار گرفت و خواستار اعتصاب عمومی شدند.

در همین راستا، شیخ الأسیر در اظهاراتی سید حسن نصرالله، دبیرکل حزب الله و نیز «نبیه بری»، رئیس پارلمان لبنان را به شدت مورد حمله قرار داد و بری را به استعفا از سمتش دعوت کرد و گفت: «این چه دمکراسی است که چندین دوره افراد و ریاست آن تکرار می‌شوند؟!»

الأسیر در اظهارات خود همچنین اعلام کرد تا دستیابی به اهداف مدنظرش که خلع سلاح شدن گروه‌های غیر دولتی است، محله «مسکر العبد» را که نزدیکی ورودی منطقه شمالی شهر صیدا قرار دارد، خواهد بست.

وی در تظاهرات خود که با پای پیاده پس از نماز جمعه برگزار شد، شعار «کرامت ما با ارزش‌تر از اقتصادمان است» را مطرح کرد.

در واکنش به این کار وی، ارتش لبنان و نیروهای ضد شورش و همچنین نیروهای سازمان امنیت داخلی لبنان، تدابیر لازم برای جلوگیری از بسته شدن این مسیر اقتصادی را اندیشیده‌اند.

شیخ الأسیر در خطبه نماز جمعه خود در جمع هوادارانش گفت: «قواعد بازی تغییر کرده و ‌ای نبیه بری، ما برای تو تعیین می‌کنیم که چه راهی را برگزینی و ‌ای حسن نصرالله، به تو نیز می‌گوییم که چه راهی را بروی تا به جنوب برسی. ما به اراده خودمان راه را باز خواهیم کرد.
ما حرف جدی با رئیس جمهور داریم. شما باید مسأله سلاح را بررسی کنید. می‌خواهیم تلاش جدی شما را لمس و احساس کنیم. این مسأله‌ای ناشدنی نیست، بلکه دست یافتنی است. ما خودمان می‌دانیم چه زمانی مناسب است که چه کاری را انجام دهیم.

وی در ادامه اعلام کرد که شعار اعتراضات صیدا اقتصادی است، ولی هدفش سیاسی است. آنها راه را بسته‌اند و در روزهای آینده، قصد مذاکره با حزب «الناصری»، «المستقبل» و نمایندگانشان و نیز برخی اسلامگرایان را دارند.

گفتنی است، احزاب و تشکل‌های سیاسی پس از اظهارات شیخ الأسیر، اعلام خطر کردند. در همین راستا «عبدالرحمن البزری» از فعالان سیاسی در این باره گفت: «بستن راه منتهی به دریا، حتی برای مدت زمان کوتاهی، دولت و دستگاه‌های گوناگون را در برابر یک امتحان واقعی قرار داد و این کار، نشان دهنده احتمال بالا گرفتن و افزایش درگیری‌ها در این منطقه است».

از سوی دیگر، «أسامه سعد»، دبیرکل حزب «الناصری» ـ که از احزاب نزدیک به مقاومت اسلامی است ـ از تظاهرات و تحرکاتی که علیه شیخ الأسیر در چند روز گذشته برگزار شده استقبال و آنها را تأیید کرد.

وی در این باره گفت: «هدف کنونی و اولیه باید از بین بردن خطر در شهر صیدا باشد، زیرا این خطر به امنیت، ثبات، اقتصاد، فرهنگ و دیگر بخش‌های این شهر ضربه خواهد زد».


[ پنج شنبه 91/4/29 ] [ 7:38 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]

نزدیک به یک ماه است، بهای مرغ همچون لبنیات، دستخوش افزایش لجام گسیخته شده و در مدت کمتر از سی روز نزدیک به 100 درصد تورم را تجربه کرده است.

به گزارش «تابناک»، در حالی که بنا بر قانون اساسی، نظارت بر حسن عملکرد قانون توسط دو قوه مجریه و قضاییه، بر عهده نمایندگان مجلس شورای اسلامی است، متأسفانه آنچه مردم از نمایندگان خود شنیده‌اند، مشتی سخنان روزمره و در پاره‌ای موارد، هم‌دردی‌های صمیمانه است.

بنا بر این گزارش، هر چند شایعاتی مبنی بر استیضاح وزرای جهاد کشاورزی، صنعت، معدن و تجارت شنیده می‌شنود، متأسفانه، اشکال از آن است که نمایندگان آنقدر حوزه نظارت خود را تنگ کرده‌اند که تنها کار خود برای دادن حقوق مردم را استیضاح یا تلاش برای عزل و نصب چند مدیر اجرایی می‌دانند.

در این باره باید گفت، ارتباط با فعالان بخش‌های تولید، واردات، صادرات، عرضه و پخش و شنیدن راهکارهای آنها برای برون رفت از حل مشکلات اقتصادی از یک سو و انجام مطالعات کار‌شناسی درباره مشکلات موجود و تشخیص راهکار‌های علمی و عملی از سوی دیگر، از جمله راهکارهایی هستند که متأسفانه مجلس شورای اسلامی نتوانسته در ادوار گذشته از آن بهره مناسبی ببرد.

البته به این نکته باید اشاره کرد که برخی از کمیسیون‌های تخصصی از برخی رؤسای اتحادیه‌ها و اصناف برای شنیدن نقطه نظریات آنها برای حضور در مشروح مذاکرات کمیسیون دعوت می‌کنند، ولی تا کنون روند و فرایند این حضور سودمند نبوده و بنا بر شنیده‌ها، بیشتر به رفع مشکل یک گروه خاص یا چند نفر خاص منجر می‌شود.

به هر ترتیب، مرغ، دلار، سکه طلا، نان، لبنیات، مسکن و... در بازه‌های زمانی گوناگون گرانتر و گرانتر شد، ولی آنچه مردم از نمایندگان خود ندیدند، کاری موثر برای کنترل این گرانی‌ها بود و آنچه اهالی بهارستان بر آن پافشاری داشتند، انداختن توپ به زمین دولت، تحریم‌های خارجی و سودجویان داخلی بود.

در اینجا باید گفت، بر عهده مجلس است که اگر مشکل از عملکرد مجریان است ـ که کم و بیش نیز هست ـ با شناسایی مقصر و علت موضوع، عوامل این مشکلات را توبیخ کرده و برای برطرف کردن علل نیز راهکار عملی ارائه دهند. هر چند استفاده از ابزار استیضاح و سؤال به عنوان یکی از راهکارهایی که قانونگذار در اختیار نمایندگان گذارده، در پاره‌ای موارد، تنها راه دفع مفسده است، پرسش این است که آیا با تعویض وزیر یا معاونین وی، بهای مرغ پایین می‌آید؟ یا آیا با عزل وزیر، بهای خرید تضمینی گندم از کشاورزان افزوده می‌شود؟!

هرچند وزرایی که به نظر استیضاح آن‌ها قطعی شده است، به دلیل نقص‌ها و ضعف‌های خود و مجموعه تحت مدیریت آن‌ها باید خود مدت‌ها پیش استعفا می‌دادند، اکنون لایق استیضاح و سختگیری نمایندگان مجلس هستند، ولی اهالی بهارستان موظفند در کنار پیگیری استیضاح، سؤال، تذکر و انتقادات، به فکر ریشه‌یابی مسائل و پیدا کردن راهکارهایی برای حل مشکلات باشند، چرا که به علت ضعف عمیق مجلس در ابعاد نظارت و احقاق حقوق ملت، تقصیر مجلس در گرانی‌های اخیر، اگر بیشتر از قوه مجریه نباشد، کمتر نیز نخواهد بود.


[ پنج شنبه 91/4/29 ] [ 7:37 صبح ] [ مهران گلی ] [ دلگویه های شما () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

<

شهدا شرمنده ایم شهرستان بجنورد

کانون منجی

هئیت حسین جان

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 186
بازدید دیروز: 337
کل بازدیدها: 3158177
Flag Counter